ارتباط با ارواح پيشگفتار مسئله روح يك مسئله جنجالى و پرغوغا! به سرعت يك اپيدمى 120 هزار نامه دعوت! بخش اوّل: تـناسخ و عود ارواح تاريخچه و سرچشمه عقيده تـناسخ يا عود ارواح انگيزه هاى تاريخى نخستين دليل بر ابطال عقيده تـناسخ: ارتجاع ممكن نيست نظريّه يك فيلسوف مشهور دليل دوم: هر روح تـنها با بدن خود مى تواند زندگى كند دليل سوم: فراموشى مطلق براى ارواح ممكن نيست دليل چهارم: ارواح بلاتكليف و سرگردان! بازگشت به زندگى جديد از نظر قرآن بخش دوم: ارتباط با ارواح سرگرمىِ ميزگرد! جلسه ارتباط با ارواح مشاهدات من در جلسه ارتباط با ارواح سرانجام جلسه ارتباط با ارواح نقاط مشكوك در اين ارتباطها چرا ميز حركت مى كند؟ پيام ارواح علمى به نام اسپريتيسم نتيجه نهايى بحث بخش سوم: پاسخ به ايرادها چرا در اين باره به بحث پرداختيم؟ كلكسيون فحش و تهمت! طفره رفتن از حقايق هم اندازه اى دارد! چه كسى با الفاظ بازى مى كند، ما يا شما؟ اطّلاعات سرشار(؟) عقيده عود ارواح زاييده جهل و نادانى انسانها بوده است عامل اصلى شكست هاى اجتماعى: كداميك جعل كرده ايم؟! چرا فرضيّه كهنه عود ارواح از نو زنده شد؟ ما، هم با بت سازى مخالفيم، و هم با حق كشى و خودباختگى ميزگرد در خدمت تناسخ و عود ارواح چيزى شبيه رمّالى و جن گيرى! پيشگفتار بِسْم اللّهِ الرّحمن الرّحيم مسئله روح يك مسئله جنجالى و پرغوغا! براى انسان بسيار جالب است كه بتواند با عالمى غير از اين جهانى كه در آن زندگى مى كند، ارتباط پيدا كند. مخصوصاً اگر آن عالم بتواند سدّى را كه ميان انسان و زمانهاى گذشته، و دوستان پيشين، و پدران و مادران و نياكان است، بردارد; و از آن بالاتر، او را در جريان حوادث آينده نيز قرار دهد. تلاش و كوشش انسان براى ارتباط با جهان ارواح نيز از همين عطش سوزان روحى سرچشمه گرفته است. در طول تاريخ، هميشه مدّعيانى بوده اند كه خود را با جهان ارواح مرتبط مى دانسته اند; بخصوص در قارّه هند كه زمينه هاى روحى و اجتماعى براى اين فكر زياد بوده است. اين مسئله، در اواسط قرن نوزدهم ميلادى در آمريكاى شمالى باصطلاح «گل» كرد و موج آن بسرعت از «آمريكا» به «انگلستان» و از آنجا به ديگر كشورهاى اروپا كشيده شد. بد نيست گزارش اين جريان را از زبان خود اروپائيها بشنويم: «پلاتونف» روانشناس معروف در كتاب روانشناسى خود كه به فارسى نيز ترجمه شده است، تحت عنوان «ميهمانان آن دنيا» مى نويسد: داستان احضار روح در سال 1848 در شهر روچستر كه يكى از شهرهاى آمريكاى شمالى است بر سر زبانها افتاد; در آن سال شخصى به نام مستر فُوكْس اظهار داشت ارواح مردگان با او و نزديكانش گفتگو مى كنند. فوكس و همسر و سه دخترش، پشت ميز مدوّرى قرار مى گرفتند و دستهاى خود را روى ميز، باز و معلّق نگه مى داشتند; در اين موقع صداى ميز بلند مى شد و آنها ادّعا مى كردند كه ارواح دارند سؤالات آنان را پاسخ مى گويند. بزودى در بسيارى از شهرها و خانواده هاى آمريكائى، اشخاصى پيدا شدند كه ادّعا مى كردند با ارواح آن دنيا ارتباط برقرار كرده اند. كاغذى برمى داشتند و حروف الفبا را به روى آن مى نوشتند و آن را به زير يك نعلبكى قرار مى دادند، (و انگشت خود را روى نعلبكى مى گذاردند) و با حركت نعلبكى روى حروف، پيام ارواح را دريافت مى داشتند. ضمناً ارواح بيشتر مايل بودند توسّط مديوم ها با زنده ها صحبت كنند! مهمانهاى آن دنيا اكثر خويشان و نزديكان احضار كنندگان ارواح بودند، ولى غالب اوقات ادّعا مى كردند كه ميهمانانشان ناپلئون يا اسكندر كبير بوده است! از اين جهت كه اكثر مردم مايل بودند با شخصيّتهاى مشهور صحبت كنند! البتّه غلط دستورى ارواح را گرفتن، مخالف ادب و نزاكت بشمار مى آمد! و هرآنچه كه ميز يا نعلبكى به !صورت نجوا تفهيم مى كرد، داراى معانى عميقى بود!(1) * * * ــــــــــــــــــــــــــــ 1 . روانشناسى، نوشته «پلاتونف»، صفحه 37. بديهى است در چنين مواقعى بازار فرصت طلبان و شيّادان هم گرم مى شود، مخصوصاً كه اين كار مايه زيادى هم لازم ندارد، و كافى است يك ميز چرخان، يا يك صفحه كاغذ و يك نعلبكى در اختيار داشته باشند با يك مشت ادّعا! به همين دليل، عدّه زيادى گام در اين ميدان گذاردند، و كردند آنچه كردند! كم كم مسئله به صورت سرگرمى يا «چيزى شبيه رمّالى و جن گيرى» درآمد و خود به خود به افتضاح و ابتذال كشيده شد. كار به جائى رسيد كه روح «شمر» را هم حاضر كردند و سند آزادى از دوزخ را كف دستش گذاشتند! با سرباز شهيد اردنى هم در ميدان جنگ شش روزه ارتباط برقرار ساختند و شكرپنير به او دادند و سلام نظامى در مقابل دريافت داشتند، و مطالب مضحك ديگرى از اين قبيل. از طرفى، همين موضوع سبب احياى خرافه «تناسخ و عود ارواح» شد، و ارواح براى آمدن به اين جهان نوبت گرفتند. ارتباط ميان مسئله «رابطه با ارواح» و «عود ارواح به اين جهان» شايد به خاطر اين بود كه رنگ ابديّت بيشترى به ارواح ببخشند، بلكه آنها را به ازل هم بكشانند، و به اين ترتيب، دايره حكومت آنها قويتر گردد. و يا «مديومها» و گردانندگان، از دست سؤال كنندگان سمجى كه حاضر نيستند دست از سر بعضى از ارواح بردارند، و مرتّباً پرسش مى كنند، و خطر بروز پاسخهاى ضدّ و نقيض در ميان است! به اين وسيله خود را راحت نمايند، و ارواح مورد نظر را به اين دنيا بفرستند و رابطه آنان قطع گردد (زيرا وقتى ارواح مجدّداً به دنيا آمدند معمولاً چيزى از گذشته را به خاطر ندارند!). به سرعت يك اپيدمى اين مسئله بعد از 120 سال به حكم «تقليد» يا «مُدِ اروپائى و آمريكائى» يا هرچه اسمش را بگذاريد، به كشور ما هم سرايت كرد، و مى رفت كه به صورت يك بيمارى همگانى در محيط كشور ما هم شايع گردد كه ما و جمعى ديگر بموقع آگاه شديم و با نشر مقالات متعدّد و سخنرانيها اين موضوع را در نطفه خفه كرديم. در عين اين كه ترسيم اجمالى صحيحى از امكان ارتباط با ارواح از طرق علمى را يادآور شديم. در اين كتاب (كه مجموعه اى از آن بحثها باضافه بحثهاى تازه و نوى است) مطالب زير مورد بررسى قرار گرفته: * آيا مسئله زندگى تكرارى و عود ارواح كه در لسان علمى ما «تناسخ» و در ميان هندوها «كارما» نام دارد صحيح است يا از خرافات است؟ * آيا ارتباط با ارواح امكان دارد؟ * داستان ميزگرد و مانند آن تا چه اندازه اى صحّت دارد؟ * در بخش آخر كتاب پاسخ كسانى كه به بعضى از گفته هاى ما ايراد كرده اند بطور مشروح آمده تا هرگونه اشتباهى در اين زمينه برطرف گردد. 120 هزار نامه دعوت! جالب توجّه اين كه ما به وسيله چند شماره مجلّه مكتب اسلام از طرفداران ميزگرد، و چرخانندگان اين مسئله! دعوت كرديم كه به قم بيايند، و اگر راست مى گويند كه مى توانند به وسيله ميز گرد با ارواح تماس پيدا كنند و نشانه دقيق بگيرند، كار خود را در مجمعى از فضلا ارائه دهند و به جاى آنهمه گفتگو و سياه كردن صفحات روزنامه ها، طىّ يكى دو ساعت، صدق گفته هاى خود را ثابت كنند; حتّى هزينه مسافرت آنها و يك هفته پذيرائى در بهترين هتلهاى قم را متعهّد شديم، و با اينكه نسخه هاى مجلّه كه هر كدام حكم يك دعوتنامه را داشت، 120 هزار يا بيشتر بود و در همه جا منتشر شد، تنها يك نفر اعلام آمادگى كرد; هنگامى كه به او نوشتيم هرچه زودتر تشريف بياوريد كه منتظريم، از او هم خبرى نشد كه نشد! قم ـ ناصر مكارم شيرازى |
No comments:
Post a Comment