Quran Interactive Recitations - Click below

Monday, December 21, 2009

¤ Ali Valiyollah Group ¤ حادثه ای بی مانند

 

 
 
حادثه ای بی مانند 
 
 
اگر متن ايميل را بطور ناقص مي بينيد از بالاي همين صفحه مطابق شكل بر روي گزينه Printable-view كليك كنيد...
 در حسينيه دلمان، مرغ هاي محبت سينه مي زنند و اشك هاي يتيمي در خرابه چشم، بي قراري مي كنند. سينه ما تكيه اي قديمي است، سياهپوش با كتيبه درد و داغ. و در آن با كليد «يا حسين» باز مي شود.
ما دل هاي شكسته خود را وقف اباعبدالله(ع) كرده ايم و اشك خود را نذر كربلا، و اين «وقفنامه» به امضاي حسين(ع) رسيده است.
 اين است كه زيارت حسين(ع) ترجيع بند ايام سال ماست.
 صبح ها وقتي سفره دعا و عزا گشوده مي شود، زيارتنامه را كه مي بينيم، چشممان آب مي افتد. «السلام عليك» را كه مي شنويم، بوي خوش كربلا به مشاممان مي رسد.
توده هاي بغض در گلويمان متراكم مي گردد و هواي دلمان ابري مي شود و آسمان ديدگانمان باراني.
 
 
 
مقاله
 حادثه اى بى مانند
 
 سخن از برپا كنندگان حادثه اى بى مانند ، واقعه اى عظيم ، اتفاقى عبرت آموز و حقيقتى بى شبه و مثل است ، كه براى تمام انسان ها ، در همه ادوار حيات و زندگى ، منبعى سرشار از پند و موعظه و نصيحت و درس است .
اهل مُلك و ملكوت ، و ساكنان زمين و آسمان ، برپا كنندگان چنين حادثه اى را جز يك بار نديدند و به غير از يك مرتبه واقعه اى بدين صورت ، و به اين كيفيت در تمام فضاى باعظمت حيات اتفاق نيفتاد ! !  دگر تا جهان هست بزمى چنين ***
نبيند به خود آسمان و زمين
 تحقق اين واقعه بى نظير در سرزمين كربلا بر دو طايفه تكيه داشت ، گروهى زمينى محض ، و قومى آسمانى خالص .
گروه آسمانى در عرصه گاه حيات خود ، جز خدا محورى ، عشق به حقّ ، اداى مسؤوليت در راه رضاى دوست ، برپا كردن پرچم حقيقت ، روشن نگاه داشتن چراغ فضيلت ، برانداختن كاخ ستم و بيداد ، ريشه كن كردن شجره خبيثه و سرسبز نگاه داشتن شجره طيّبه ، انديشه ديگر نداشتند.
و آن گروه ديگر ، يعنى طايفه مادّى مسلك و قوم زمينى ، در جولانگاه زندگى خويش ، جز طاغوت محورى ، پيروى هواى نفس ، تعطيل وظايف اخلاقى ، از كار انداختن چرخ انديشه و فكر ، دنبال كردن برنامه هاى شكم و شهوت و افتادن در لذّات بى در و پيكر حيوانى فكر ديگر در سر نمى پروراندند.
 
 آسمانیان بی نظیر
 آن چهره هاى عرشى و ملكوتى ، كه به رهبرى حضرت حسين (عليه السلام) به تعداد هفتاد و دو نفر در سرزمين نينوا و عرصه گاه كربلا و سرزمين بهشتى مقام ماريه ، خيمه كرامت و شرافت و خرگاه ايمان و استقامت برپا كردند ، در عين اين كه در قالب جسم و چهارچوب بدن به سر مى بردند ، ولى در عصمت و پاكى ، هم چون فرشتگان عرش نشين و بلكه به نظر رسول باعظمت اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) از مَلك مقرب و كعبه مشرّفه برتر و بالاتر بودند .
 اَلْمُؤْمِنُ اَكْرَمُ عَلَى اللهِ مِنْ مَلائِكَتِهِ الْمُقَرَّبينْ
مؤمن در پيشگاه خداوند ، از فرشتگان مقرّب گرامى تر است .
 و در روايت ديگر حرمت و عظمت مؤمن را از كعبه عظيم تر دانسته :
 اَلْمُؤْمِنُ اَعْظَمُ حُرَمَةً مِنَ الْكَعْبَة
  و چه مؤمنانى برتر و بالاتر از آنان كه براى آبيارى درخت دين ، و تداوم فرهنگ توحيد ، و پابرجايى زحمات انبيا و اوليا در سخت ترين شرايط ، با شور و نشاطى وصف ناشدنى جان شيرين را در طبق اخلاص گذاشته ، و خون مقدّس قلب خود را نثار كردند .
آنان ، بدون بيم و هراس از دشمن نابكار ، در ميدان جهاد فى سبيل اللّه در كنار حضرت سيد الشهداء (عليه السلام)قيام لِلّه كردند ، تا به اداى دين خود نسبت به حقّ و حريم انسانيّت موفق شوند ، و كشتى به طوفان خورده آدميّت را به ساحل نجات برسانند .
آنان ، از دانشگاه وحى و از آيات كتاب حقّ ، به معلّمى رسول اِلهى و هدايت اهل بيت (عليهم السلام) ، درس زندگى آموخته بودند ، و آنچه را تعليم گرفته بودند با كمال اخلاص در همه شؤون حيات بكار بستند .
آنان ، در عرصه گاه كرامت و فقاهت و بصيرت ، سرآمد تمام انسان هاى تاريخند .
آنان در صفاى باطن ، نورانيت دل ، ايمان قلبى ، اخلاق اسلامى ، كردار انسانى و دلسوزى نسبت به جامعه بشرى در تمام روزگار نمونه و مانند ندارند .
آنان ، راست قامتان عرصه گاه هستى اند كه نخواستند با هيچ قيمتى و تحت هيچ شرايطى كمر زير بار سنگين مسؤوليت خم كنند ، و پشت پهلوانى خود را به خاك پست در اندازند .
آنان ، سايه حقّ ، خمير مايه حقيقت ، پرچمدار شرافت ، اصول كرم ، نابغه هاى خلقت و مطلع الفجر تمام حسنات و بركاتند .
علم الهدى سيد مرتضى در بخشى از اشعار عالمانه خود كه در توصيف اين هفتاد و دو نفر سروده مى گويد :
اين شهيدان ملكوتى و عاشقان جان باخته گرچه بر روى خاك گرم و سوزان دشت كربلا مورد بى اعتنايى قرار گرفتند ، ولى روان و جان آنان در بارگاه الهى به مهماندارى حضرت حقّ جا گرفته و حضرت رب العزّه از آنان پذيرايى مى كند .
آن كه نسبت به آنان اراده زيان و ضرر داشت ، گويى به سود آنان قدم برداشت ، و آن كه با دم شمشير تيز آنان را كشت نسبت به حيات و زندگانى آنان كوشيد .
آنان ، مردمى بودند كه با تمام وجود حضرت حسين (عليه السلام) را يارى و نصرت دادند . به كوه آهن برخورد كردند و با سينه به استقبال سر نيزه ها و با رخسار به سوى شمشيرها شتافتند . در حالى كه براى نجات از آن مخمصه و مصيبت و بلا و ابتلا به آنان پيشنهاد امان و مال و منال مى شد و زير بار نمى رفتند ، و با روحيه اى عجيب از آن پيشنهادات سر بر مى تافتند و مى گفتند :
عذرى در پيشگاه رسول خدا (صلى الله عليه وآله)براى ما نيست اگر حسين او كشته شود و از ما مژگانى بهم بخورد ! !
آنان ، دريايى بى ساحل از صبر و استقامت ، شكيبايى و بردبارى ، عزّت و سرفرازى و غيرت و حميّت بودند ، به طورى كه هزاران غدّار خونخوار و درّنده پليد به قصد جان آنان ، بر آنان تاختند ولى نتوانستند روح الهى آنان را بكشند ، و هزاران آرزوهاى تقوا سوز بر وجودشان آتش ريخت ، ولى نتوانست دامن تقواى آنان را لكّه دار نمايد ، و هزاران عامل اخلاق شكن بر آنان تاخت ، ولى قدرت چيره شدن بر اخلاق آنان را به دست نياورد ! !
عظمت روح و بزرگى جان و رفعت شخصيّت و كرامت و اصالتِ آنان را چه بهتر كه از زبان دشمن بشنويد :
به ناپاكى دون مايه و موجودى خود فروخته كه در عرصه كار زار كربلا به همراه پسر سعد حاضر شده بود به طعنه گفتند : چرا براى كشتن ذرّيه پيامبر حاضر شدى ، خداوند با تو چه خواهد كرد ؟
در جواب گفت : خاموش ! اگر آنچه را ما به چشم خود ديديم تو هم ديده بودى ، بدون ترديد همان كارى كه ما كرديم تو مى كردى !
يك دسته نيرومند ، با عصبيّت و غيرت دست به قبضه شمشير برده ، چون شيران درّنده بر ما حمله مى بردند ، سواران را از چپ و راست پايمال و نابود مى كردند ، و خود را در آغوش مرگ مى انداختند ، و امان نمى پذيرفتند ، و به مال و منال رغبت نشان نمى دادند ، و براى افكندن خود در درياى مرگ و غوطهور شدن در آن هيچ گونه حائلى براى خود تصوّر نمى كردند ، مى گفتند : يا مرگ يا پيروزى و استيلاء اگر ما اندكى دست نگه مى داشتيم لشگر ما را نابود مى ساختند ; بنابراين چه مى شد انجام داد ، و چه مى توانستيم بكنيم .
 زمينيان بى بديل
  آن چهره هاى منحوس و تاريك دل ، كه به تعداد سى هزار نفر ، در ميدان نينوا به دستور يك بچه سر راهى كه پدرى براى او نبود ، و مادرش با هر بى پدرى هم بزم مى شد ، يعنى : عبيد اللّه ، براى كشتن برترين مردم و پاك ترين انسان ها از شيرخواره و جوان و پير ، و آتش زدن خيمه هاى ناموس قرآن ، و حرم با حُرمت اوليا ، و به اسارت بردن اسوه هاى عفّت و پاكى و عصمت و درستى جمع شدند ، طاغوت زدگانى بودند كه به پرستش هوا و هوس ، و متابعت از شهوات ، و دنبال كردن خوى دد منشى ، و تعظيم در برابر فاسقى شرابخوار و كافرى سگ باز و منافقى ميمون پرست چون يزيد ، زندگى مى گذراندند .
آنان ، در مدرسه بنى اميّه درس درندگى ، غارت ، بى رحمى ، بى مهرى ، چپاول ، ظلم و ستم ، كينه و نفاق و منّيت و خود پرستى آموخته بودند .
آنان ، از پستان فسق فجور ، و حرص و حسد ، بخل و كبر ، جهل و غفلت شير خورده بودند ، و از حلقوم وجودشان جز صداى درندگى و پارس وحشت آور ، و نداى شرك و بت پرستى چيزى شنيده نمى شد .
آنان ، در سايه نحس حاكمانى زندگى كردند كه جز شرارت و بدكارى و مادّيگرى برنامه اى نداشتند ، و جيره خواران خود را جز براى تحقّق هوا و هوس خود نمى خواستند .
از زبان زهير آن شيرمرد جهاد گر و نظامى بابصيرت ، وضع آن پست فطرت ها و كرم هاى لجن خوار ، و گرگان در لباس ميش ، و سگان هار را بشنويد :
اى اهل كوفه ! زنهار از عذاب خدا بر شما ، زنهار . راستى ، بر عهده مسلمان واجب است كه هر سخنى كه خير ديگرى در آن است بدون پيرايه بگويد و از او پنهان ننمايد . . .
راستى ، خداوند ، ما و شما را به ذرّيه پيامبرش در معرض آزمايش در آورده ، تا امتحان كند و ببيند كه ما و شما چه كار خواهيم كرد .
ما شما را دعوت مى كنيم به نصرت و يارى ذرّيه پيغمبر ، اين ياغى طاغى ، عبيداللّه پسر زياد را وا گذاريد ، براى آن كه از طرف او و پدرش به سراسر روزگار جهاندارى آنان ، جز بدى و بد رفتارى به شما عائد نشده و نمى شود .
آنانند كه چشم هاى شما را به ميل سرخ از گودى چشم بيرون كرده و مى كنند .
آنانند كه دست ها و پاهاى شما را قطع كرده و مى كنند .
آنانند كه شما را به مُثله ، گوش و دماغ مى بُرند .
آنانند كه شما را بر فراز دار كشيده ، به شاخه هاى بلند خرما آويزان مى كنند .
آنانند كه خوبان شما را كه بايد سرمشق توده باشند ، و قاريان قرآن را كه نگهداران قرآنند سر از بدن جدا مى كنند ، مانند حجر بن عدىو اصحابش و هانى بن عروه و امثالش ! !
چون سخن به اينجا رسيد ، سپاه طاغوت و آن از خدا بى خبران ، دشنامش دادند ، و بر عبيداللّه و پدرش ـ آن فرزند بى پدر ـ ثناخوانى كرده و گفتند :
ما دست برنمى داريم تا صاحبت را با همه همراهانش بكشيم ، يا او را با همه يارانش نزد امير بفرستيم .
راستى ، غفلت و جهالت ، و پستى و رذالت ، و زمين گيرى و دنائت را ببينيد كه به جاى سرور جوانان اهل بهشت ، درياى لطف و كرم ، منبع صدق و درستى ، مايه عزّت و شرف ، حضرت سيد الشهداء (عليه السلام) ، چه موجود پليد ، و جرثومه كثيف ، و متكبّر مغرور ، و حيوانى پست را به اميرى و رهبرى پذيرفته بودند ؟ ! !
زهير در مرحله دوّم شروع به سخن كرد و گفت :
اى مردم ! اولاد فاطمه به موّدت و دوستى و يارى ، از پسر سميّه زنىكه خاندان او به گردن ما حقّى ندارند ، و خاندانى كه مادران آن ها نام نيكى براى اعقاب ما به ارث نمى گذارند ، سزاوارترند .
اگر ياريشان نمى كنيد پناه بر خدا از اين كه به كشتن آنان حاضر باشيد . پس راه باز كنيد و كار اين مرد بزرگ را با يزيد به خودشان وا گذاريد ; زيرا قسم مى خورم كه او از شما بدون كشتن حسين هم راضى مى شود .
سخن كه به اين پايه محكم رسيد ، جز مداخله اراذل و اوباش كار را آشفته نمى كند ، از اين جهت شمر مداخله كرد و هيمنت اين سخن استوار را از خاطر سپاه جنگجو درهم شكست
شمر تيرى به جانب زهير انداخت و گفت :
ساكت شو! خدا نفست را بگيرد ، ما را به پُر گويى خويش خسته كردى.
زهير جهت سخن خود را گرداند و در پاسخ شمر گفت :
اى كرّه شتر كه تا چشم باز كرده اى پدرى براى خود جز آن چهار پا كه به عقب بول مى كرد نديده اى ! با تو من سخنى ندارم ، تو بيش از يك حيوان زبان بسته اى نيستى ، به خدا سوگند گمان نمى كنم كه از كتاب خدا دو آيه را درست و پابرجا بدانى و يا بخوانى ، بشارت و نويدت بدهم به رسوايى روز قيامت و شكنجه هاى دردناكش .
شمر در جواب گفت :
خدا تو را و صاحبت را پس از يك ساعت ديگر خواهد كشت .
زهير گفت :
مرا از مرگ مى ترسانى ؟ به خدايم سوگند كه مردن به همراه او و در ركاب وى را گواراتر و محبوب تر دارم از زندگانى جاويد به همراه شما.
پس از آن، رو به مردم كرد و گفت :
اى مردم ! اين ديوانه وش گستاخ و همراهانش شما را از دين و آيينتان گول نزنند ; زيرا واللّه به شفاعت محمّد نخواهند رسيد آن مردمى كه خون ذرّيه و اهل بيتش را بريزند .
ابن شهر آشوب در كتاب مناقب مى گويد :
حسين (عليه السلام) بر سر كشته زهير آمد و بالاى سرش ايستاد ، و گفت :
« خداوند تو را از ما دور نكند و كشندگانت را لعنت كند آن چنان كه آنان را مسخ كند ، مانند دور افتادگانى كه خداوند آن ها را به صورت ميمون و خوك مسخ كرده » !
در كلام زهير و مولايش ملاحظه شد كه از آن سى هزار نفر تعبير به گستاخ ، گول خورده ، ديوانه ، كرّه شتر ، سوء استفاده چى و ميمون و خوك شده ، و اين است معناى گروه زمينى ، ولى زمينيانى كه در طول تاريخ در مرحله مادّيگرى و دنائت و پستى نمونه نداشتند در حدّى كه بايد از آنان به عنوان زمينيان بى بديل ياد شود!
 
 
جهت سلامتي و تعجيل در فرج حضرت حجت ارواحنا فداه
صلوات ختم كنيد ...
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
 
السلام علیک یا اباعبدالله
 
 
 
خطبه كوتاه و معروف حضرت سيد الشهداء(ع) در مسير كربلا :
اين دنيا دگرگون و نا‌آشنا شده، نكوئيهايش پشت كرده، و جز مقدار ناچيزي، همانند ته ماننده ظرف، و زندگي پستي چون چراگاهي، از آن باقي نمانده. مگر نمي بينيد كسي به حق رفتار نمي كند و از باطل دست نمي كشد. تا مؤمن، به حق، مشتاق لقاي خدا شود؟ من مرگ را جز سعادت نمي بينم و زندگي با ستمكاران را جز محنت نمي دانم. مردم بندگان دنيا هستند، دين لعابي است كه تا زندگي روبراه است، به دور زبان مي گردانند و چون دوران آزمايش رسد دينداران كمياب شوند.
 مأخذ‌ : تحف العقول، ص 389.
 
 
 
 
 داغي از تمام غم ها بزرگ تر
  آه اي عطش! ز وسعت صحرا بزرگتر
 موجي، ولي ز باور دريا بزرگ تر
 روشن ترين ستاره در آسمان عشق
 اي روشني ز عالم بالا بزرگ تر !
 از پرتوَت صداقت آيينه سبز شد
 نوري، به ذهن آينه اما بزرگ تر
 آتش گرفت آب از آن داغ ملتهب
 داغي كه از تمامي غم ها بزرگ تر
 ننگي كه بر جبين تماشا نشسته است
 ننگي است از تمامي دنيا بزرگ تر
 عالم به رغم آنكه دلش مُرد، زنده شد
 چون چشمه زلال عطش، يا بزرگ تر
 محمد صادق عادلي
 
 
 
 
 امام حسين(ع)
مغناطيس دلها
 نام حسين بن علي(ع)، نام عجيبي است. وقتي از لحاظ عاطفي نگاه مي كنيد، مي بينيد خصوصيت اسم آن امام در بين مسلمين با معرفت، اين است كه دلها را مثل مغناطيس و كهربا، به خود جذب مي كند. البته، در بين مسلمين كساني هستند كه اين حالت را ندارند و در حقيقت، از معرفت به امام حسين(ع) بي بهره اند. از طرفي كساني هم هستند كه جزو شيعيان اين خانواده محسوب نمي شوند، اما در ميان آنها بسياري هستند كه اسم حسين(ع)، اشكشان را جاري مي سازد و دلشان را منقلب مي كند خداي متعال، در نام امام حسين(ع) اثري قرار داده است كه وقتي اسم او آورده شود، بر دل و جان ملت ايران و ديگر ملتهاي شيعه، يك حالت معنوي حاكم مي شود. اين، معناي عاطفي آن ذات و وجود مقدس است.
 معارف و دعاهاي امام حسين(ع)
 از جنبه معارف نيز، آن بزرگوار و اين اسم شريف ـ كه اشاره به آن مسماي عظيم القدر است ـ همين گونه مي باشد. عزيزترين معارف و راقيترين مطالب معرفتي، در كلمات اين بزرگوار است. همين دعاي امام حسين(ع) در روز عرفه را كه شما نگاه كنيد خواهيد ديد حقيقتا مثل زبور اهل بيت(ع) پر از نغمه هاي شيوا و عشق و شور معرفتي است. حتي بعضي از دعاهاي امام سجاد(ع)  را كه انسان مي بيند و مقايسه مي كند؛ گويا كه دعاي اين پسر، شرح و توضيح و بيان متن دعاي پدر مي باشد؛ يعني او اصل است و اين فرع. دعاي عجيب و شريف عرفه و كلمات اين بزرگوار در حول و حوش عاشورا و خطبه هايش در غير عاشورا، معنا و روح عجيبي دارد و بحر ذخاري از معارف عالي و رقيق و حقايق ملكوتي است كه در آثار اهل بيت(ع) كم نظير است.
 بيانات مقام معظم رهبري، روز پاسدار 1374
 
 
 
 
اولـيـن
 رجـعـت كـنـنـده
 امام باقر(ع)
مي فرمايند :
نخستين كسي كه به دنيا رجعت مي كند، حسين(ع) است؛ به قدري حكومت مي كند كه از كثرت سن ابروهايش روي ديدگانش مي ريزد.
  ـ بحارالانوار، ج 53 ، ص 44.
 
 
 
 
براي بزرگنمايي تصاوير، بر روي آنها كليك كنيد...
 
 
 
 
 
 
 
 نوع فايل : صوتي با فرمت MP3
 موضوع : مداحي حاج محمدرضا طاهري(شور)
 مدت زمان : حدود 5 دقيقه
 اندازه فايل : 607 KB
  براي دانلود فايل اينجا كليك راست نموده و گزينه
 Save Target As را انتخاب نماييد...
 
در روزهاي آينده فايلهاي تصويري با فرمت 3gp نيز مخصوص گوشيهاي موبايل قرار خواهد گرفت...
 
 
 
 
 
 
جهت سلامتي و تعجيل در فرج حضرت حجت ارواحنا فداه
صلوات ختم كنيد ...
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
 
تهيه شده در زمستان سال 1385 هجري شمسي
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
عضويت در گروه علي ولي الله
Subscribe to Ali_valiyollah
Powered by groups.yahoo.com
Upgrade

 your

 email with 1000's of cool animations
Upgrade your
 email with 1000's of
 cool
 animations
Upgrade


 your

 email with 1000's
 of


 cool
 animations
 
 
 
 
اشهد ان عليا ولي الله و اشهد ان محمدا رسول الله و اشهد ان عليا ولي الله
ذكر علي عباده
اشهد ان لا اله الا الله

اشهد ان محمدا رسول الله

اشهد ان عليا ولي الله

گروه علی ولی الله

Upgrade
 your email with 1000's of
 cool

 animations
 گروه مكتب المهدي
( مديران گروه علي ولي الله )
Upgrade your email with 1000's


 of


 cool
 animations
Upgrade your email with 1000's of cool animations
Upgrade your email with 1000's of cool
 animations
وبلاگ گروه
محب ولايت
http://alivaliyollah.persianblog.ir
Upgrade your email with 1000's of cool animations
Upgrade your email with 1000's of cool animations
 
گروه علي ولي الله
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 



__._,_.___
������ ���� �� ���� ���� � ��� � ��� �������:
����� ���� �� ��� ���� ���� ������ ������ , � ������ ������� , � ������ ������� , � ������ ��� ����� ����� , ���� ����� ������� , � ��� ����� ������� ,����� ���� , � ������ ������� , �� ��� ��� �� ��� ��� �� ����� �� ��� ��� ����� , ((1)) .
������ ��� ����� ���� �� ���� � �с��� ����� , �� ����� ����� ����� ��ѐ ����� , �� �� ������� ����, ������� ����� , ����� �� ����� ����� ���� ������ ����� , ����� ����� ���ܐ��� �� ��� �� �� ����� ����� ����, � ��� �������� ���, ������ ���� �� ����� �� �� ��� �����, ����� ������ � �� ����� �� ����� �� ����� �� ������ ��� ���� �� ��� ���� , ����� ����ϐ��� ����� ���� ��� .

http://groups.yahoo.com/group/Ali_valiyollah

�� ��������� ������������ ��� (�) ����� ��ʐ��� ���.�� ��� ��ѐ����� ���� �� ��� ������� � ����� � ���� � ������ ������� ����� � ����� ���� �� ���� ��� ���� ����� ����� �� ������ ����� �� �� ���� ��� ����� . �� ���� �� ���� ���� ��� �������� ��� �� ����� ����� ��� �������
     ������ ���
��������� ��� ��� ���� � �����
.

__,_._,___

No comments:

Post a Comment

Blog Archive