شهيد سيد عارف حسين حسينى (ره) در ايام اقامت در نجف اشرف در كنار مردان عمل و اسوه مبارزه قرار گرفت. اولين آشنايى ايشان با شخصيت محبوب امت اسلام، امام خمينى (ره) بود. اين آشنايى آغاز تحول فكرى و سياسى در زندگى اين شهيد بود. در اول برخورد با امام (ره) مجذوب گشته و تحت هدايت پيامبرگونه ايشان قرار گرفت در متن وقايع سياسى وارد گرديد. يكى از هم درسهاى وى مىگويد: «در عصر حاكميت بعثىها، از آنجايى كه آيت اللّه العظمى حكيم (ره) با ديدگاههاى حزب بعث مخالف و آنرا بعنوان نگرش انحرافى و مخالف تفكر دينى معرفى مىكرد با واكنش دولت بعثى مواجه شده، ايشان را در كوفه، در محاصره قرار دادند و فعاليت وى را محدود ساختند. مردم عراق نيز از آيت اللّه العظمى حكيم (ره) پشتيبانى نكردند؛ روحانيت نجف تصميم گرفتند كه به ديدار ايشان از نجف به كوفه بروند. من و شهيد عارف حسين حسينى (ره) با اتوبوس شهرى عازم كوفه و در كنار مسجد كوفه از اتوبوس پياده شديم. منزلى كه آيت اللّه العظمى حكيم اقامت داشت در كنار فرات بود. و در مسير ما كلانترى بود. نيروهاى پليس جلوى ما را گرفته و مانع از حركت ما به طرف بيت معظمله، شدند. در اين فرصت چند تن از طلاب «بصرى» وارد درگيرى با پليس شدند، من و شهيد عارف حسينى خود را به درون منزل ايشان رسانيديم و پس از سخنرانى آيت اللّه العظمى حكيم از منزل خارج شديم. همين كه مقابل كلانترى رسيديم، ديديم پليس با چوبهايى كه در دست دارد، طلاب را مىزند. شهيد حسينى جلوتر از ما حركت مىكرد، و من پشت سر ايشان بودم، كه ناگهان يكى از نيروهاى پليس دست دراز كرد تا عمامه مرا از سرم بردارد، شهيد عارف حسين حسينى (ره) با مشت محكم به سينه او زد و نقش بر زمينش ساخت. تعدادى از مردم كوفه كه در قهوهخانه نشسته بودند، با ديدن اين صحنه بيرون آمده و به حمايت از نيروهاى پليس شتافتند و پنج نفر از آنها آمده، اطراف شهيد حسينى (ره) را گرفته و او را با عبايش پيچيده، به داخل كلانترى بردند و زندانيش ساختند.»(2) و در مورد فعاليتهاى سياسى شهيد حسينى (ره) در عراق يكى از فرزندانش چنين مىگويد: «به دليل شركت در فعاليتهاى انقلابى و شركت در تظاهرات، در اعتراض به ظلمى كه نسبت به آيت اللّه العظمى حكيم (ره) اعمال مىشد، دستگير و حدود يك ماه زندانى و سپس توسط بعثىهاى جابر از عراق اخراج گرديد.» (3) و پس از اخراج از عراق به پاكستان رفت و به فعاليتهاى علمى - سياسى خود پرداخت و نفوذ گسترده در بين اقشار امت مسلمان پاكستان پيدا نمود. در سال 1353 دوباره جهت فراگيرى بيشتر علوم اسلامى، راهى نجف اشرف شد و با ندادن اجازه ورود به كشور عراق، ناگزير مقيم حوزه علميه قم گرديد و در كنار تحصيل به فعاليتهاى سياسى نيز مشغول شد. ورود شهيد حسينى (ره) به حوزه علميه قم همزمان بود، با گسترش نهضت جهانى امام خمينى (ره) . اين شهيد هم خود در تظاهرات شركت مىكرد هم ديگر طلاب پاكستانى، ساكن حوزه علميه قم را،ترغيب مىنمود. و از اينرو طلاب غير ايرانى، بخصوص طلاب پاكستانى، تحت مراقبت شديد ساواك قرار گرفتند. و به همين سبب شهيد حسينى را پس از شناسايى، دستگير و از ايران اخراج نمودند. شهيد سيد عارف حسين حسينى (ره) پس از ورود به پاكستان بيكار نماند و براى بيدارى تودههاى پاكستان چهره سفاك شاه ايران را معرفى كرد و از نهضت اسلامى امام خمينى (ره) كه در حال پيروزى بود، حمايت نمود. در كتاب زندگينامه شهيد حسينى، آمده است: «شهيد حسينى (ره) حضرت امام خمينى (ره) را، بعنوان ولىّ امر مسلمانان و رهبر جهان اسلام براى مسلمانان پاكستان معرفى كرد و على رغم مخالفتها، با قاطعيت تمام، راه خود را ادامه داد و همواره در پى نشر افكار بلند و انقلابى رهبر مستضعفان جهان، تلاش مى كرد تا آنجا كه به پشتيبانى از نهضت و انقلاب اسلامى ايران، راه پيمايى دويست كيلومترى را تدارك ديد و به همراه چند هزار نفر از مردم «پاراچنار» بسوى «پيشاور» حركت كرد. در پيشاور با تشكيل يك اجتماع عظيم، از حضرت امام امت و انقلاب اسلامى، اعلام حمايت كرد. اين حركت كه در نوع خود، در تاريخ پاكستان بى نظير بود، موجب آگاهى تودهها، نسبت به حقانيت انقلاب اسلامى گرديد.» (4) |
No comments:
Post a Comment