أ. خصوصيات پيامبر(ص) هنگام بعثت و مقدمه بعثت
در دوران قبل از بعثت، حضرت پيامبر(ص) با خصوصيات و صفات پسنديده در بين مردم شناخته شده و مورد توجه بوده اند. اينگونه اشتهار به نيكي و عقل و شناخت مردم مقدمه و كمك براي بعثت حضرت(ص) بوده است.
اينك گزيدهاي از اين صفات را مطالعه ميكنيم:
1. بشارت داده شده:
يا آنچه به تعبير قرآن "مبشرا" بكار رفته زيرا ظهور پيامبر آخر الزمان(ص) توسط پيامبران گذشته(ع) به مردم و خصوصاً به اهل كتاب بشارت داده شده بود و حتي قوم يهود براي يافتن حضرت(ص) از سرزمينهاي خود، به طرف عربستان حركت كردند و در حوالي مدينه ساكن شدند. اين عده به گفته قرآن، پيامبر(ص) را همانطور كه فرزندان خويش را ميشناسند، ميشناختند ولي عده اي آنرا مخفي كرده و دانسته حقيقت را كتمان ميكردند.
" الذين آتيناهم الكتاب يعرفونه كما يعرفون ابنائهم و ان فريقاً منهم ليكتمون الحق و هم يعلمون " (بقره 146)
برخي هم در مواجهه با اين حقيقت آنرا انكار كرده و كافر ميشدند:
" فلما جائهم ما عرفوا كفروا به " (بقره 89)
2. ويژگيهاي بشري و بشر بودن
اين خصوصيت يا به تعبير ديگر شرط نبوت از مسائلي است كه در طي قرنها از آدم تا خاتم دائماً از طرف مردم مورد سئوال قرار ميگرفت و در دست مغرضان بهانه اي براي انحراف و انكار نبوت بوده است. قرآن از طرز تفكر اين دسته از مردم چنين ياد ميكند:
" اكان للناس عجباً ان اوحينا الي رجل منهم ان انذر الناس" (يونس 2)
آيا براي مردم عجيب است كه ما بر فردي از آنها وحي كنيم كه مردم را تذكر دهد؟
و پيامبر اكرم(ص) در جواب اشكال اين عده مانند اسلاف گذشته چنين پاسخ ميداد كه:
" انما انا بشر مثلكم يوحي الي " (كهف 110)
من فقط بشري مانند شما هستم كه به من وحي مي شود.
و هنگاميكه قريش از حضرت(ص) تقاضاي بيهوده نموده و از او مي خواستند چشمه اي در زمين درست كرده يا يك قطعه از آسمان را بر سر آنها فرود آورد يا خدا و ملائكه را احضار كند و يا خانه اي از طلا براي خود سازد تا آنها ايمان بياورند و حتي هنگامي كه عده اي پا فراتر گذاشته و هيچيك از خواسته هاي بالا را قبول نكرده و از پيامبر مي خواستند كه نامه اي از آسمان آورد تا آنها بخوانند و ايمان آورند، پيامبر اكرم(ص) مي فرمودند كه مگر من غير از يك بشري هستم كه به رسالت مبعوث شده ام.
" قل سبحان ربي هل كنت الا بشراً رسولاً" (اسراء 93)
قرآن اين داستان را چنين بازگو ميكند:
" و قالوا لن نومن لك حتي تفجر لنا من الارض ينبوعاً● او تكون لك جنة من نخيل و عنب فتفجر الانهار خلالها تفجيرا ● او تسقط السماء كما زعمت علينا كسفاً او تاتي بالله و الملائكة قبيلاً ● او يكون لك بيت من زخرف او ترقي في السماء و لن نومن لرقيك حتي تنزل علينا كتاباً نقرؤه قل سبحان ربي هل كنت الا بشراً رسولاً" (اسراء 93-90)
و عده اي هم به گفته قرآن از اينكه حضرت(ص) غذا ميخورد و راه ميرود متعجب گشته اشكال مي كردند و مي گفتند چرا همراه او فرشته اي نيست و يا گنج و باغي در اختيار ندارد.
" و قالوا مال هذا الرسول ياكل الطعام و يمشي في الاسواق لولا انزل اليه ملك فيكون معه نذيراً – او يلقي اليه كنز او تكون له جنه ياكل منها " (فرقان 8-7)
و آنچه را كه مردم در جواب از پيامبر(ص) مي شنيدند حقيقتي غير از همان شرط نبوت نبود چرا كه لازمه الگو بودن و اسوه بودن، انسان بودن رهبر است و اگر در روي زمين فرشتگان زندگي مي كردند ناگزير پيامبري از ملك بر آنها مبعوث ميگشت.
"قل لو كان في الارض ملائكة يمشون مطمئنين لنزلنا عليهم من السماء ملكاً رسولاً" (اسراء 95)
بگو كه اگر در روي زمين فرشتگان منزل و قرار داشتند ما بر آنها از آسمان يك رسول فرشته نازل مي كرديم.
خصوصيات پيامبر(ص) (2)
أ. امي بودن حضرت(ص)
در بيان اين نكته به خطاب خداوند به حضرت(ص) بسنده مي كنيم كه خود گواهي كافي بر لزوم وجود اين خصوصيت در حضرت(ص) است.
"اي پيامبر قبل از اين تو نه كتابي خوانده بودي و نه نوشته اي از خود بجاي گذاشته اي كه اگر غير از اين بود جاي شك و شبهه براي مردم باقي مي ماند."
"وَ مَا كُنْتَ تَتلْوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كتاب و لا تخطه بيمينك اذا لارتاب المبطلون" (عنكبوت 48)
و خداوند در جاي جاي قرآن بر اين صفت تأكيد كرده ومردم را به ايمان به وحي دعوت مي كند.
"فأمِنُوا بِاللهِ وَ رَسولِهِ الَّنَبِيِ الْاُمِّي"ِ (اعراف 158)
پس به خداوند و رسولش پيامبر امي ايمان بياوريد.
ب. خلق نيكـو
يك مربي آنگاه موفق خواهد بود كه خود نيز به آنچه مي گويد عمل كرده و از آنچه نهي مي كند اجتناب ورزد چرا كه اين امر اذهان را براي پذيرش دعوت آماده و عدم آن مستلزم ايجاد شك و ترديد در اذهان مردم است و از طرف ديگر مربي كه خود اينگونه نباشد لاجرم حسن و قبح گفتارش را وجدان نكرده و به عاقبت آن واقف نخواهد بود.
تا راهرو نباشي كي راهبر شوي
حساسيت و ضرورت اين امر براي پيامبر اكرم(ص) كه مربي بشريت است بوضوح روشن و دور از شك و ترديد است ايشان كه از جانب خداوند چنين مي خواند:
"لم تقولون ما لا تفعلون كبر مقتاً عندالله ان تقولوا ما لاتفعلون" (صف 2ـ3)
چرا به آنچه مي گوييد عمل نمي كنيد؟ گناهي بزرگ در نزد خداست كه آنچه را عمل نمي كنيد بگوييد.
اين صفت را به تمام و كمال در خود زنده كرده و خداوند از خلق او به تحسين و اعجاز ياد ميكند.
"و انك لعلي خلق عظيمٍ" (قلم 4)
و تو اي پيامبر اخلاقي بزرگ داري
و اين در حاليست كه ايشان خلق نيكو را هدف بعثت خود معرفي ميكنند:
"انما بعثت لاتمم مكارم الاخلاق" (بحار ج16)
من براي كامل كردن اخلاقيات مبعوث شده ام.
پيامبر اكرم(ص) خود مي فرمودند كه خداي سبحان مرا به بهترين وجه تربيت كرده است.
"ادبني ربي فاحسن تاديبي" (بحار ج16)
پروردگارم مرا ادب كرده و او بهترين تربيت را كرده است.
و همچنين ميفرمودند كه:
من تربيت شده خدا و حضرت علی(ع) تربيت شده من است، خدا مرا به نيكي و سخاوت امركرده و از بخل و گناه نهي كرده و در نزد خدا چيزي بدتر از بخل و تضييع حق نيست و اينها همانطور كه خاك، عسل را تباه ميكند اعمال را از بين ميبرند.
قال النبي(ص):
"اَنَا اَديبُ اَللهِ و عَليٌّ اَديبي اَمَرَني رَبّي بِالسَّخاء و البِرَّ و نهَاني عَن البُخْل و الجْفَاء و ما شَيئيَّ اَبْغَضُ الي الله عزوجل من البخل و الجفاء و ما شيئي ابغض الي الله عزوجل من البخل و سوء الحق و انه ليفسد العمل كما يفسد الطين العسل" (بحار ج16)
قرآن در جواب كسانيكه گمان ميكردند پيامبر(ص) با شياطين ارتباط دارند مي فرمايد:
چطور ممكن است چنين شخصي با شيطان مرتبط باشد؟ چرا كه اگر قرار بود شيطان با كسي ارتباط داشته باشد حتماً اين شخص را مشابه خود انتخاب مي كرد كه گناهكار و دروغگو باشد و پيامبر اكرم(ص) از همه اين صفتهاي شيطاني مبرّاست.
"هل انبئكم علي من تنزل الشياطين؟ تنزل علي كل افاك اثيم" (شعراء 222ـ221)
آيا به شما خبر دهم كه شياطين بر چه كساني نازل مي شوند؟ آنها بر گناهكار دروغگو وارد مي شوند.
صفحات تاريخ نمونه هاي متعددي از حسن خلق پيامبر(ص)، از قبل و بعد از بعثت بيادگار دارد.
عمار نقل ميكند: من گوسفندان را به چرا ميبردم و پيامبر(ص) نيز همين كار را انجام ميدادند، با ايشان قرار گذاشتم كه روز بعد گوسفندان را با هم به چراگاه ببريم و ايشان قبول كردند. فرداي آنروز هنگاميكه به چراگاه رسيدم حضرت(ص) آنجا بودند و از رفتن گوسفندان به چراگاه جلوگيري ميكردند و فرمودند: "من با تو قرار داشتم و نميخواستم كه قبل از تو به چراگاه بروم." (بحار ج16)
پيامبر اكرم(ص) بين مردم مكه به صداقت و كرامت و سخاوت مشهور بود بطوريكه بعد از بعثت هنگاميكه حضرت(ص)، اهل مكه را جمع كردند و از آنها شهادت بر صداقت خود خواستند همگي به اين مطلب شهادت دادند. قرآن اين نمونه اخلاق و مجسمه فضيلت را براي كسانيكه خدا و آخرت را ميخواهند اسوه قرار داده.
"لَقَدْ كاَنَ لَكُمْ فيِ رَسُول ِاَللهَِ اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لمِنْ كَانَ يَرْجُوا اَللهَ وَ اَلْيَوم اَلْاُخِرَ" (احزاب 21)
بي مناسبت نخواهد بود كه ذكر نمونه هاي ديگر از صفات حضرت(ص) را به عهده قرآن نهاده تا وصف ايشان را از مربي آن حضرت(ص) شنيده باشيم.
ج. رعايت حال يتيمان و درماندگـان
خداوند حضرت را از خشم بر يتيم و راندن سائل منع كرده است.
"فاما اليتيم فلا تقهر و اما السائل فلا تنهر" (ضحي ـ10ـ9)
لذا ميبينيم كه انس بن ملك كه مدت ده سال در خانه رسول اكرم(ص) بعنوان غلام خدمت ميكرد چنين ميگويد:
من دهسال است كه به خدمتگزاري حضرت(ص) مشغولم و تا به حال مرا نسبت به كاري كه كرده ام سرزنش نكرده اند كه چرا اينكار را كردي و درباره كاري كه انجام ندادم مورد عتاب قرار نداده اند و نگفته اند كه چرا اينكار را نكرده اي؟ (بحار ج230)
پيامبر(ص) خود را با سرپرست يتيم همدوش و در بهشت همنشين ميداند:
"انا و كافل اليتيم في الجنة كهاتين (وقال باصبعيه السبابه و الوسطي)"
نسبت من و سرپرست يتيم در بهشت مانند نزديكي انگشت سبابه با انگشت وسط است. (تفسير نور الثقلين)
... ادامه دارد ...
No comments:
Post a Comment