سالروز ولادت پيشوای دهم شيعيان حضرت علي النقي الهادی (ع)، منبع فياض نور حق بر مسلمانان مبارك باد. از سخنان گهربار امام هادي عليه السلام: "بهتر از نيکي، نيکوکار است، و زيباتر از زيبايي، گوينده آن است و برتر از علم، حامل آن و بدتر از بدي، عامل آن است وحشتناک تر از وحشت، آورنده آن است". امامان و پيشوايان معصوم (ع) انسانهاي کامل و برگزيده اي هستند که به عنوان الگوهاي رفتاري و مشعلهاي فروزان هدايت جامعه بشري از سوي خدا تعيين شده اند. گفتار و رفتار و خوي و منش آنان ترسيم حيات طيبه انساني و وجودشان تبلور تمامي ارزشهاي الهي است. بدون شک، ارتباط با چنين چهره هايي و پيروي از دستورها و رفتارشان، تنها راه دستيابي به کمال انسانيت و سعادت هر دو جهان است. پيشواي دهم (ع) يکي از پيشتازان دانش و تقوا و کمال است که وجودش مظهر فضائل اخلاقي و کمالات نفساني و الگوي حق جويان و ستم ستيزان است. امام ابوالحسن علي النقي هادي عليه السلام ملقب به امام "هادي"، دهمين پيشواي شيعيان در نيمه ذيحجه سال 212 هجري در اطراف مدينه در محلي به نام " صريا" متولد گشت. آن حضرت و فرزند گرامي ايشان امام حسن عليهما السلام به عسکريين شهرت يافتند، زيرا خلفاي بني عباس آنها را از سال 233 به سامرا (عسکر) برده و تا آخر عمر پر برکتشان در آنجا، آنها را تحت نظر قرار دادند. امام هادي عليه السلام به لقبهاي ديگري مانند: نقي، عالم، فقيه، امين و طيب شهرت داشت و کنيه مبارک ايشان ابوالحسن است. از آنجا که کنيه امام موسي کاظم و امام رضا عليهما السلام نيز ابوالحسن بود، لذا براي اجتناب از اشتباه، ابوالحسن اول به امام کاظم عليه السلام، ابوالحسن ثاني به امام رضا عليه السلام و ابوالحسن ثالث به حضرت هادي عليه السلام اختصاص يافته است. پدر بزرگوارش امام جواد (ع) و مادرش بانوي گرامي سمانه است که بانويي با فضيلت و با تقوا بود. امام هادي (ع) در سن 6 يا 8 سالگي يعني در سال 220 هجري، پس از شهادت امام جواد (ع) به امامت رسيد. مدت 33 ساله امامت امام هادي (ع) با خلفاي معتصم، واثق، توکل، منتصر، مستعن و معتز معاصر بود. عظمت شخصيت امام هادي (ع) به قدري زياد است که دوست و دشمن را به اعتراف واداشته است. قسمتي از اين اعترافات مبني بر شخصيت آن امام به لحاظ اخلاقي و بخشي ديگر ناشي از ابعاد علمي آن حضرت و شمه اي، نتيجه کراماتي است که از آن بزرگوار صادر شده است. ابن صباغ مالکي در کتابي موسوم به فصول المهمه خطوط واضحي از سيماي تابناک فضايل و ويژگي هاي اخلاقي امام هادي (ع) قهرمان شکست ناپذير عصر متوکل عباسي را ترسيم مي کند! «فضل و دانش امام دهم شيعيان بر اوج قلل بلند پايه عالم بشريت نقش بسته بود و رشته هاي مشعشع آن بر اختران آسمان سر مي ساييد. نيکي ها و اخلاق پسنديده او را نمي توان در شمار عدد ذکر نمود. اما مي شود به افتخارآميزترين آنها که موجب حيرت است بسنده کرد. او جميع صفات نيک و مفاخر معنوي را يک جا در وجود داشت. ابعاد وسيع و منبع فياض حکمت و دانش او بر لوح سرشتش ثبت شده و بدين سبب او از ناشايسته ها و آلايش ها به دور و برکنار است.» امام هادي (ع) داراي نفس زکيه و عزمي راسخ و همتي عالي بود که هرگز احدي از مردم را نمي توان در مقايسه با او همتا و همسان دانست.ابن شهر آشوب از رجال حديث نقل مي کند که او نيک سرشت ترين و پاک ترين روش را در ميان جامعه دارا بود، راستگوترين افراد جامعه محسوب مي شد، به هنگام سکوت، شکوه هيبت و تشعشع وقار، چهره او را دربرمي گرفت و چون لب به سخن مي گشود، گزيده و نغز مي گفت به طوري که شعاع کلامش روح آدميان را سحر مي کرد. در وجود مقدس امام هادي (ع) ويژگي هاي اخلاقي پسنديده مي درخشيد. امامت، کمال و دانش و فضيلت و سرشت و اخلاق نيک از فرازهاي اخلاقي اين امام همام است.خداوند به قدرت بي منتها و دانش وسيع خود، گنجينه هايي از دانش خود را بر خاندان رسالت افاضه و موهبت فرموده و ايشان را به زيور دانش آراسته است، اين گنجينه ها، مجموعه اسرار علوم و معارف است که خداوند آن را دراختيار امامان شيعه که راهبران حقيقي بشر هستند، قرار داده است. مرقد مطهر پيشواي دهم- عراق/سامراء امام هادي (ع) که در زمره امامان شيعه و از خاندان رسالت است، نيز از ويژگي دانشي گسترده و جامع برخوردار است، طوري که سمبل هاي دانش و فرهنگ وي، عقول را حيران و انديشه ها را به اعجاب واداشته است. امام دهم همچون پدران و اجداد بزرگوار خود در علم و دانش سرآمد روزگار بود. درخشش او در مدت حياتش احترامي شگفت در قلوب همگان ايجاد کرده بود. نامه آن حضرت در رد پيروان معتقد به تفويض و جبريون و اثبات عدل و حد مابين جبر و تفويض، از فرازهاي شگفت آور دوره امامت، امام هادي محسوب مي شود و بسيار مورد تعمق و توجه مي باشد. امام هادي (ع) در اين نامه، نظريه پيروان هر دو عقيده را با منطقي ترين اصول مردود اعلام کرده و اسراري از علوم و حقايق آن را پاسخ فرموده است. با توجه به اينکه خداوند داراي عدل و انصاف و حکمت بالغه است، پس اوست که مي تواند هر کس را بخواهد از ميان بندگان خود براي ارسال پيامش و تبليغ رسالتش و اتمام حجت بر بنده هايش برگزيند. گوشه اي ديگر از درياي بيکران دانش امام هادي (ع) در تاريخ خطيب بغدادي تجلي دارد. او به شهادت خود دانش امام را متذکر شده و در مقام اثبات آن مي گويد:روزي يحيي بن اکثم در مجلس واثق خليفه عباسي که جمعي از علماء و فقها حضور داشتند، سؤال کرد که چه کسي سر حضرت آدم (ع) را هنگامي که حج به جا آورد، تراشيد؟ تمام حضار در پاسخ آن عاجز ماندند، واثق گفت: هم اکنون من کسي که جواب اين سؤال را بدهد حاضر مي کنم، سپس شخصي را بدنبال حضرت هادي (ع) فرستاد و وي را به دربار خليفه دعوت کرد. امام نيز دعوت را پذيرفت و براي اظهار و بيان حقيقت به دربار واثق رفت. خليفه پرسيد: اي ابوالحسن به ما بگو چه کسي سر حضرت آدم را هنگام حج تراشيد؟ امام فرمود: اي واثق ترا به خدا سوگند مي دهم که ما را از بيان و جواب آن معاف کني، خليفه گفت: ترا سوگند مي دهم که جواب را بفرمايي! امام فرمود: اکنون که قبول نمي کني، پس مي گويم. پدرم مرا از جدم خبر داد و جدم از جدش که رسول خدا باشد، اطلاع داد که فرمود: براي تراشيدن سر آدم جبرئيل مأمور شد ياقوتي از بهشت آورد و به سر آدم کشيد تا موهاي سرش بريزد. در مورد جاذبه اجتماعي و نفوذ سياسي امام هادي (ع) فقط مي توان همين را گفت که يکي از تجليات و تشعشعات پرشکوه خداوند و تابش منبع فياض نور حق در وجود امام هادي (ع) متجلي و منعکس شده و از وجود حضرت نيز مانند آينه اي که انوار گوناگون را در خود انعکاس مي دهد، ساطع بوده است. کسي را در عصر پيشواي دهم، توان نگاهي ممتد و حتي لحظه اي کوتاه به چهره او نبود. به محض نظر به رخسار پرفروغش آثار ضعف و سستي و ترس بر قلب ها سايه مي افکند. در کتاب هاي تاريخي آمده است که حضور امام در هر مجلسي مورد تجليل و احترام عميق بود و خواسته و ناخواسته اطرافيان را تحت تأثير و نفوذ قرار مي داد و همنشينان وي همواره آرزوي مجالست و مراودت او را در سر داشتند. با آنکه متوکل بارها در صدد بود تا به بهانه قيام مسلحانه امام دهم را از ميان بردارد، ولي هيچ گاه به اين بهانه دست نيافت. با اين حال، نتوانست حيات شريف آن حضرت را که مانع خودکامگي هاي او به عنوان محور تفکر اسلامي بود و همچون مرکزي که شيعيان بر گرد آن پروانه وار مي چرخيدند، تحمل کند، لذا ايشان را بنا به روايتي، در تاريخ سوم رجب سال 245هجري به شهادت رساند. امام دهم در حالي که هشت سال و پنج ماه از عمر شريفشان مي گذشت، به مقام امامت نايل شدند و پس از سي و سه سال به شهادت رسيدند و در سامرا دفن شدند (صلوات الله و سلامه عليه و علي آبائه و أبنائه الطاهرين). از بيانات گهربار آن حضرت است که فرموده اند: الحکمة لا تنجع في الطبائع الفاسدة): حکمت در نهاد فاسد تأثير نمي کند. در خاتمه بايد متذکر شويم که امام هادي (ع) اصحاب فراواني دارند که بسياري از آنها فخر شيعه هستند و از جمله آنها حضرت عبدالعظيم حسني است که در شهر ري مدفون است. او از اعاظم روات است و حضرت هادي به او خيلي احترام مي گذاردند. او کسي است که ايمان را خدمت حضرت هادي به اين صورت عرضه داشت: " خدا يکي است و شبيه براي او فرض نمي شود، جسم نيست بلکه خالق جسم است. همه چيز را خلق نموده است و همه چيز به دست او است و او مالک آنها است. محمد صلي الله عليه و آله پيامبر است و او آخر پيامبران است که پيامبري بعد از او نخواهد آمد و دين او پايان همه اديان است، اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب وصّي پيامبر است و بعد از اميرالمؤمنين، حسن و حسين و علي بن حسين و محمد بن علي و جعفر بن محمد و موسي بن جعفر و علي بن موسي و محمد بن علي و علي بن محمد و حسن بن علي و بعد از او فرزندش که غايب مي شود و روزي ظاهر مي شود و جهان را انبوه از عدل مي کند بعد از آنکه ظلم انبوه باشد.« عبدالعظيم گفت: »اقرار دارم و مي گويم دوست شما دوست خدا و دشمن شما دشمن خدا است. اطاعت شما اطاعت خدا و مخالفت شما مخالفت خدا است. به معراج و سؤال در قبر و بهشت و جهنم و صراط و ميزان اعتقاد دارم و همه آنها حق است و مي دانم که قيامت آمدني است. و بر واجبات الهي که نماز، روزه، زکات، حج، جهاد، امر به معروف و نهي از منکر است اقرار دارم.«حضرت فرمودند»: اي ابوالقاسم اين دين پسنديده است، خداوند را بر آن ثابت بدارد" عبدالعظيم رحمه الله دين اعتقادي را عرضه داشت زيرا تنها اعتقاد نمي تواند موجب نجات باشد. ديني موجب نجات است که توأم با عمل باشد. از اين جهت حضرت هادي (ع) ايمان را چنين فرموده اند. ابودعامه مي گويد: به عيادت حضرت هادي رفتم آن بزرگوار فرمودند: چون به عيادت من آمدي بر من حقي پيدا کرده اي، براي اداي حقت روايتي از پدرم که از پدرانش و از اميرالمؤمنين و او از رسول اکرم عليه السلام نقل کرده است مي گويم: قال رسول الله الايمان ما وقّدته القلوب و صدقته الاعمال : ايمان چيزي است که در دل جايگزين شده است و اعمال، گفتار و کردار آن را تصديق مي کند. از اين جهت در قرآن شريف و روايات اهل بيت فراوان ديده مي شود که از افرادي که مرد عمل نيستند سلب ايمان شده است. زيارتنامه حضرت امام علی النقی الهادی (ع) آيا داخل شوم ای پيامبر خدا؟ آيا داخل شوم ای اميرالمؤمنين؟ آيا وارد شوم ای فاطمه زهرا بانوی بانوان جهانيان؟ آيا داخل شوم ای سرورم حسن فرزند علی ؟ آيا داخل شوم ای سرورم حسين فرزند علی ؟ آيا داخل شوم ای سرورم علی فرزند حسين ؟ آيا داخل شوم ای سرورم محمد بن علي ؟ آيا وارد شوم ای مولای من جعفر بن محمد؟ آيا داخل شوم ای مولای من موسی بن جعفر؟ آيا داخل شوم ای سرورم علی بن موسي ؟ آيا وارد شوم ای مولای من محمد بن علي ؟ آيا داخل شوم ای سرورم ای اباالحسن علی بن محمد؟ آيا داخل شوم ای سرورم ای ابا محمد حسن بن علي ؟ آيا داخل شوم ای فرشتگان خدا و ای نگهبانان اين حريم شريف؟ خدا بزرگتر است. درود بر تو ای اباالحسن علی بن محمد آن پاکيزه راهبر و روشنی درخشان و رحمت خدا و برکات او درود بر تو ای رشته محکم خدا درود بر تو ای که در زمره خاندان خدايی درود بر تو ای بهترين منتخب خدا درود بر تو ای برگزيده خدا درود بر تو ای امين خدا درود بر تو ای شايسته خدا درود بر تو ای دوست خدا درود بر تو ای روشنی روشنيها درود بر تو ای زيور نيکان درود بر تو ای نژاد و فرزند خوبان درود بر تو ای عنصر پاکان درود بر تو ای حجت خدای رحمن درود بر تو ای اصل و اساس ايمان درود بر تو ای سرور مؤمنان درود بر تو ای سرپرست شايستگان درود بر تو ای پرچم و نشانه هدايت درود بر تو ملازم با پرهيزکاری درود بر تو ای استوانه دين درود بر تو ای فرزند خاتم پيامبران درود بر تو ای فرزند آقای جانشينان درود بر تو ای فرزند فاطمه زهرا بانوی بانوان جهان درود بر تو ای امانت دار باوفا درود بر تو ای پرچم دار پسنديده درود بر تو از پارسای پرهيزکار درود بر تو ای حجت و دليل بر همه خلق درود بر تو ای خواننده قرآن درود بر تو ای بيان کننده حلال و حرام خدا درود بر تو ای سرپرست خيرخواه درود بر تو ای راه روشن خدا درود بر تو ای ستاره درخشان گواهی مي دهم ای سرورم ای اباالحسن که توئی حجت خدا بر خلقش خليفه و جانشين او در ميان آفريدگانش و امين او در شهرهايش و گواه او بر بندگانش گواهم به اينکه تويی کلمه پرهيزگاری و درگاه هدايت و حلقه محکم و استوار و حجت بر بندگانش هر که در روی زمين است و هر که در زير خاک است و گواهم که تويی پاک و منزه از گناهان و مبرائی از هر نقص و عيبها و اختصاص يافته به کرم و بخشش خدا و بخشش هستی به حجت خدا و هبه شده به او کلمة الله و اساس آنچنانيکه پناهنده شوند به سوی او بندگان و زنده شود به وسيله او شهرها و گواهم ای سرورم و مولايم به اينکه من نسبت به تو و پدران تو و فرزندان تو يقين و اقرار دارم و پيرو شمايم در باطن امر و سرشت ذاتم و دستورات دينيم و سرانجام کردارم و محل برگشتم و جايگاهم و من دوستار آن کسم که شما را دوست بدارد و دشمنم آنکسم که شما را دشمن بدارد و مؤمنم به پنهان شما و عيان شما و اول شما و آخر شما پدرم و مادرم فدای شما باد و درود بر تو و رحمت خدا و برکات او خدايا درود فرست بر محمد و خاندان محمد و درود فرست بر حجت باوفايت و ولی و نماينده پاکت و امين پسنديده ات و برگزيده راهنمايت و راه راست تو و جاده بزرگتر و راه ميانه و طريقه معتدل تر و نور و روشنائی دل مؤمنان و نماينده پرهيزکاران و همدم مردمان با اخلاص خدايا درود فرست بر آقای ما محمد و خاندان محمد و درود فرست بر علی بن محمد آن رهبر معصوم از لغزش و پاک از هر عيب و خلل و بريده از خلق و دلداده به درگاه تو با آرزو و مبتلا به همه فتنه ها و آزموده به رنج محنتها و ابتلاهايی که با همه سختی او را نيکو بود و بردباری در شکايت و راهنمای به بندگانت و مايه برکت شهرهايت و جايگاه رحمتت و خزانه دار و گنجينه حکمتت و پيشرو به سوی بهشت تو دانشمند در ميان آفريده ات و راهنمای در بين خلقت آنکه پسنديدی او را و انتخابش نمودی و اختيار کردی او را در مقام جانشينی رسولت و در ميان امت خودت و ملزم نمودی او را به نگهداری شريعت او و به تنهايی بار سنگين جانشينی را به دوش گرفت و بلند کرد او را و از روی توانايی بدوش کشيد آن را و نلغزيد در مشکلی و درنماند در هيچ امر پيچيده ای بلکه گشود گره هر غمی را و مسدود کرد هر رخنه ای را و ادا کرد هر وظيفه حتمی را خدايا چنانچه روشن کردی ديدگان پيامبرت را بدو پس بالا ببر درجه او را و زياد کن در نزدت پاداش او را و درود فرست بر او و برسان به او از طرف ما تحيت و سلام و عطا کن بما از نزد خودت در دوستی او فضل و احسان و آمرزش و خوشنودی خود را زيرا تويی دارای بخشش بزرگ ای خدای صاحب قدرت همه جانبه و رحمت پهناور و صاحب عطاهايی پی در پی و دارای نعمتهای پياپی و دنبال هم و نعمتهای بزرگ و بخششهای شايان و زياد درود فرست بر محمد و خاندان محمد راستگويان و عطا کن بمن درخواستم را و گرد آور پراکندگيم را و فراهم نما پريشانيم را و پاکيزه گردان کردارم را و منحرف مساز دلم را پس از آنکه هدايتم کردی و ملغزان گام مرا و وامگذار مرا به خودم به اندازه يک چشم بهم زدن و هرگز نااميد مساز طمع و آرزوی مرا و آشکار مکن عيوبم را و پرده زشتيهايم را پاره مکن به هراسم ميانداز و نوميدم مساز و بوده باش نسبت به من رؤوف و مهربان و هدايت نما مرا و پاک و پاکيزه گردان مرا و صفايم ده و برگزين مرا و نجات ده مرا و خالص کن مرا از عيوب و آراسته ام نما و به خودم اختصاص ده و نزديکم کن بدرگاه خودت و دورم مساز از نزد خودت و به من لطف و مهربانی کن و به من جفا روا مدار و گراميم بدار و خوارم مکن و از تو مي خواهم که دريغ مداری آنچه را از تو نخواسته ام فراهم آور برای من با رحمت خودت ای مهربانترين مهربانان و از درگاهت مسألت دارم به حرمت آبروی کريمت و به حرمت پيامبرت حضرت محمد درودهايت بر او و بر خاندان او و به حرمت خاندان رسولت اميرمؤمنان علی و حسن و حسين و علی و محمد و جعفر و موسی و علی و محمد و علی و حسن و آن يادگار بازمانده درودهای تو و برکات تو بر آنان اينکه درود فرستی بر همه آنان و شتاب کنی فرج قائم آنها را به دستور خودت و ياری کن او را و ياری نما به او دينت را و قرار ده مرا در زمره نجات يافتگان بوسيله او و مخلصان در طاعتش فرما و از تو خواهم به حق آنها که اجابت کنی دعايم را و برآورده کنی حاجتم را و عطا کنی درخواستم را و کفايت کنی امر مهم مرا از امر دنيا و آخرت مرا ای مهربانترين مهربانان ای روشنی ای حجت قاطع ای تابنده ای بيان کننده ای پروردگار کفايت کن مرا شر شرها و آفت ها و بلاهای روزگار و از تو مي خواهم رستگاری را روزی که دميده شود در صور ای توشه و ذخيره ام در برابر ذخيره ها ای اميد من و مورد اعتمادم و ای پشت و پناه و تکيه گاهم ای يگانه ای يکتا و ای که گفتی بگو: او خدای يگانه است از تو خواهم ای خدا به حق کسانيکه آفريدی از خلقت و قرار ندادی در بين خلقت مانند آنها احدی را درود فرست بر جماعت آنها و با من چنين و چنان کن. فضائل امام هادى (ع) 1. علم: از آن حضرت در خصوص تنزيه آفريننده تعالى و يگانگى او و نيز پاسخهاى وى در مسايل و علوم مختلف روايات فراوانى نقل شده است. از جمله رواياتى كه از آن حضرت درباره تنزيه خداوند نقل شده، روايتى است كه حسن بن على بن شعبه در تحف العقول آورده است. در آنجا امام هادى (ع) مى فرمايد: به راستى خداوند وصف نشود جز بدانچه خودش، خود را وصف كرده. كجا وصف شود آن كه حواس از دركش عاجزند و اوهام بدو نرسند و تصورات به كنه او پى نبرند و در ديده ها نگنجد. در نزديكى اش دور است و در دورى اش نزديك. چگونگى را پديد كرده بدون آن كه گفته شود خود او چگونه است و مكان را آفريده بدون آن كه خود مكانى داشته باشد از چگونگى و از مكان بركنار است يكتا و يگانه است. شكوه و ابهتش بزرگ و نامهايش پاك است. 2. حلم: براى پى بردن به حلم آن حضرت كافى است به بردبارى و گذشت آن حضرت از بريحه، پس از آن كه دانست وى در نزد متوكل از او بدگويى كرده و به او افترا بسته و وى را تهديد كرده، توجه كرد. ما اين ماجرا را در صفحات بعد نقل خواهيم كرد. 3. كرم و سخاوتمندى: ابن شهر آشوب در مناقب مىنويسد: ابو عمر و عثمان بن سعيد و احمد بن اسحاق اشعرى و على بن جعفر همدانى به نزد على بن حسن عسكرى رفتند. احمد بن اسحاق از وامى كه بر گردنش بود نزد حضرت شكايت كرد. آنگاه امام به عمرو كه وكيلش بود، فرمود: به او سى هزار دينار و به على بن جعفر نيز سى هزار دينار بپرداز و خود نيز سى هزار دينار برگير. ابن شهر آشوب پس از نقل اين ماجرا گويد: اين معجزهاى بود كه جز ملوك و پادشاهان آن را نيارند و ما از كسى چنين بخششى نشنيده ايم. همچنين در مناقب گفته شده است: اسحاق جلاب گويد: براى ابو الحسن (ع) در روز ترويه گوسفندان بسيارى خريدم و آن را در ميان نزديكانش تقسيم كردم. 4. شكوه و عظمت در دل مردم: طبرسى در اعلام الورى به سند خود از محمد بن حسن اشتر علوى نقل كرده است كه گفت: همراه با پدرم بر در سراى متوكل بوديم. من در آن هنگام كودكى بودم و در ميان گروهى از مردم از طالبى و عباسى و جعفرى ايستاده بوديم كه ناگهان ابو الحسن (ع) وارد شد. مردم همگى از مركوبهاى خويش پايين آمدند تا آن حضرت به درون رفت. يكى از حاضران از ديگرى پرسيد: به خاطر چه كسى پايين آمديم؟به خاطر اين بچه حال آن كه او از نظر سال از ما بزرگتر و شريفتر نبود. به خدا سوگند ديگر به احترام او از مركوب خويش پايين نخواهم آمد. پس ابو هاشم جعفرى گفت: به خدا قسم كودكان چون او را مى بينند به احترام او پياده مى شوند. هنوز ديرى نگذاشته بود كه آن حضرت به طرف مردم آمد. حاضران چون او را ديدند باز به احترام وى پياده شدند ابو هاشم خطاب به حاضران گفت: مگر نمى گفتيد ديگر به احترام او پياده نمى شويد؟پاسخ دادند: به خدا قسم اختيار خود را از دست داديم و از مركوبهاى خود پياده شديم. لطف امام هادی لطف امام هادى و نور ولايتش
ما را اسير كرده به دام محبتش
بر لطف بى كرانه اوبسته ايم دل امشب كه جلوه گر شد خورشيد طلعتش منت خداى را كه به ما كرده مرحمت
توفيق برگزارى جشن ولادتش تبريك باد بانوى كبرى سمانه را
كين غنچه بر دميد ز گلزار عصمتش
ماه تمام و نيمه ذى حجه مطلعش
خير كثير وكوثر قرآن بشارتش
اين است آن امام كه تقدير ايزدى بعد از جواد داده مقام امامتش
اين است آن امام كه ذرات كائنات اقرار كرده اند به جود و كرامتش
اين است آن امام كه در بركة السّباع شيران شوند رام و گذارند حرمتش
اين است آن امام كه از نقش پرده هم
ايجاد شير زنده كند حكم قدرتش اين است آن امام كه دشمن به چند بار
رخسار عجز سوده به درگاه عزتش
سر تا به پاى عاطفه و مرحمت ولى
دشمن به لرزه آمده از برق هيبتش
آن سومين ابوالحسن از خاندان وحى
چون سه على ديگر باشدعبادتش
افزون زريگهاى بيابان عطاى او
بيش از ستاره هاى درخشان فضيلتش
مائيم و دست و دامن آن حجت خدا
چون نااميد كس نشود از عنايتش
گرديده ايم جمع به ذيل لواى او
افكنده ايم دست به دامان رحمتش
از آستان قدس رضا هديه مى كنيم
آه دلى به غربت و اشكى به تربتش
يارب بحق فاطمه با فتح كربلا
بگشا بروى ما همه راه زيارتش
از لطف آن امام (مؤيد) مؤيد است
كو رانشان خدمت آل محمد است
دهمين مير دهمين حجت خدا هادى
دهمين مير و پيشوا هادى
دهمين جانشين پيغمبر
نهمين پور مرتضى هادى
دهمين دادرس به خلق جهان دهمين شافع جزا هادى دهمين گل ز گلشن زهرا ثمر نخل طاوها هادى
مظهر جود و نور چشم جواد
جد مهدى مه لقا هادى
حاجت ما ظهور مهدى توست
حاجت ما روا نما هادى
جشن ميلاد تو مبارك باد
بر همه خلق ما سوا هادى
متوكل نمود مسمومت
كشته زهر اشقيا هادى
دستگيرى كن از هنرور خويش
تا نيفتاده او ز پا هادى
از سخنان گهربار امام هادي عليه السلام بهتر از نيكي، نيكوكار است، و زيباتر از زيبايي، گوينده آن است و برتر از علم، حامل آن و بدتر از بدي، عامل آن است وحشتناك تر از وحشت، آورنده آن است. فروتنى آن است كه با مردم چنان كنى كه دوست دارى با تو چنان باشند. (المحجة البيضاء ، ج5 ، ص255)
براى خداوند بقعههايى است كه دوست دارد در آنها به درگاه او دعا شود و دعاى دعاكننده را به اجابت رساند ، و حائر حسين (ع) يكى از آنهاست. (تحفالعقول ، ص510) هر كس از خدا بترسد ، مردم از او بترسند ، و هر كه خدا را اطاعت كند ، از او اطاعت كنند ، و هر كه مطيع آفريدگار باشد ، باكى از خشم آفريدگان ندارد ، و هر كه خالق را به خشم آورد ، بايد يقين كند كه به خشم مخلوق دچار مىشود. (تحف العقول ، ص510) هر كه بر طريق خداپرستى محكم و استوار باشد ، مصائب دنيا بر وى سبك آيد ، گر چه تكه تكه شود. (تحف العقول ، ص511) شخص شكرگزار ، به سبب شكر ، سعادتمندتر است تا به سبب نعمتى كه باعث شكر شده است . زيرا نعمت كالاى دنياست و شكرگزارى ، نعمت دنيا و آخرت است . (تحف العقول ، ص512) براي تعيجل در فرج آقا امام زمان صلوات ياعلي التماس دعا | اشهد ان لا اله الا الله اشهد انَّ محمَّداً رسول الله اشهد انَّ عليّاً ولي الله گروه علی ولی الله گروه مكتب المهدي ( مديران گروه علي ولي الله ) | |
No comments:
Post a Comment