Quran Interactive Recitations - Click below

Friday, January 15, 2010

� Ali Valiyollah Group � نبی شناسی - قسمت آخر

 

Calig12.JPG (43190 bytes)

پيغمبر شناسى

 
گروه علي ولي الله
گروه علي ولي الله
قسمت ششم(آخر
گروه علي ولي الله
 

 

7- پيغمبران و حجت وحى و نبوت

بسيارى از دانشمندان امروزى كه در وحى و نبوت كنجكاوى كرده اند مسئله وحى ونبوت و مسائل مربوط به آنرا با اصول روانى اجتماعى توجيه نموده اند ميگويند پيغمبران خدا مردانى پاك نهاد , بلند همت و بشر دوست بوده اند كه براى پيشرفت مادى و معنوى بشر و اصلاح جامعه هاى فاسد قوانين و مقرراتى تنظيم نموده اند مردم را بسوى آن دعوت كرده اند و چون مردم آن روز زير بار منطق عقل نميرفته اند براى جلب اطاعت مردم , خود و افكار خود را به عالم بالا نسبت داده اند و روح پاك خود را روح القدس و فكرى كه از آن ترشح ميكند ( وحى و نبوت ) و وظائفى را كه از آن نتيجه گرفته ميشود ( شريعت آسمانى ) و بياناتى كه مشتمل به آنهاست مثلا(كتاب آسمانى ) ناميده اند .

كسي كه با انصاف و نظر عميق به كتب آسمانى و بويژه به قرآن كريم و همچنين به شريعت پيغمبران نگاه كند , ترديد نخواهد داشت كه اين نظريه درست نيست .

پيغمبران خدا مردان سياست نبودند بلكه مردان حق و سراپا صدق و صفا بودند .

چيزى را كه درك ميكردند بي كم و كاست ميگفتند و آنچه را ميگفتند ميكردند و آنچه مدعى بودند شعور مرموزى بود كه با مدد غيبى به ايشان اضافه ميشد و از آن راه وظائف اعتقادى و عملى مردم را از پيشگاه خدائى فرا گرفته به مردم تبليغ ميكردند .

و از اينجا روشن ميشود كه براى ثبوت دعوى نبوت , حجت و دليل لازم است و مجرد اينكه شريعتى كه پيغمبر مي آورد مطابق عمل ميباشد , در صدق دعوى پيغمبرى كافى نيست زيرا كسى كه دعوى پيغمبرى ميكند علاوه بر دعوى صحت شريعت خود دعوى ديگرى دارد و آن اين است كه با عالم بالا رابطه وحى و نبوت دارد و از جانب خدا مأ موريت دعوت يافته است و اين دعوى در جاى خود دليل ميخواهد .

و از اين روى بود كه ( چنانكه قرآن كريم خبر ميدهد پيوسته مردم با ذهن ساده خود از پيغمبران خدا براى اثبات صدق دعوى نبوت معجزه ميخواسته اند .

و معنى اين منطق ساده و درست اين است كه وحى و نبوت كه پيغمبر خدا دعوى ميكند در ساير مردم كه مانند وى انسانند يافت نميشود و ناچار نيروئى است غيبى كه خدا بطور خرق عادت به پيغمبر خود داده كه بوسيله آن سخن خدا را شنيده از روى مأ موريت , به مردم برساند اگر راست است , پس پيغمبر از خداى خود بخواهد كه خارق عادت ديگرى بوجود آورد كه مردم بوسيله آن صدق نبوت پيغمبر ( مدعى نبوت ) را باور كنند .

چنانكه روشن است درخواست معجزه از پيغمبران طبق منطقى است درست و بر پيغمبرخداست كه براى اثبات نبوت خود ابتداء يا طبق درخواست مردم , معجزه بياورد و قرآن كريم نيز اين منطق را تأ ييد كرده از بسيارى از پيغمبران ابتداء يا پس از درخواست مردم معجزه نقل ميفرمايد .

البته بسيارى از كنجكاوان تحقق معجزه ( خرق عادت ) را انكار نموده اند ولى سخنشان بدليل قابل توجهى تكيه نميدهد و علل و اسبابى كه براى حوادث تاكنون با تجربه و فحص بدست ما رسيده هيچگونه دليلى نداريم كه آنها دائمى هستند وهيچ حادثه اى هرگز با غير علل و اسباب عادى خود متحقق نميشود و معجزاتى كه به پيغمبران خدا نسبت داده شده محال و خلاف عقل ( مانند زوج بودن عدد سه ) نيستند بلكه خرق عادت ميباشد در صورتيكه اصل خرق عادت ازاهل رياضت بسيار ديده و شنيده شده .

8- شماره پيغمبران خدا

بحسب نقل درگذشته تاريخ , پيغمبران بسيارى آمده اند و قرآن كريم نيز كثرت ايشان را تأ ييد فرموده و عده اى از ايشان را بنام و نشان ياد كرده ولى عده مشخص براى ايشان ذكر ننموده است .

از راه نقل قطعى شماره ايشان بدست نيامده جز اينكه در روايت معروف كه ازابيذر غفارى از پيغمبر اكرم است عدد ايشان صد و بيست و چهار هزار تعيين شده است .

9- پيغمبران اولوالعزم صاحبان شريعت

بحسب آنچه از قرآن كريم استفاده ميشود همه پيغمبران خدا شريعت نياورده اند بلكه پنج نفر از ايشان كه حضرات نوح و ابراهيم و موسى و عيسى و محمد (ص ) هستند اولوالعزم و صاحبان شريعت ميباشند و ديگران در شريعت تابع اولوالعزم بوده اند .

خداى متعال در كلام خود ميفرمايد ( شرع لكم من الدين ما وصى به نوحا و الذى اوحينا اليك و ما وصينا به ابراهيم و موسى و عيسى )  سوره شورى آيه 12 و ميفرمايد ( و اذا اخذنا من النبيين ميثاقهم و منك و من نوح و ابراهيم و موسى و عيسى ابن مريم و اخذنا منهم ميثاقا غليظا )  سوره احزاب آيه 7 .

10- نبوت محمد (ص)

آخرين پيغمبران خدا حضرت محمد (ص ) ميباشد كه صاحب كتاب و شريعت است و مسلمانان به وى ايمان آورده اند .

حضرت محمد (ص ) پنجاه و سه سال پيش از شروع تاريخ هجرى و قمرى در شهر مكه از حجاز در ميان خانواده بني هاشم از قريش كه گراميترين خانواده عربى شناخته مي شد , تولد يافت .

پدر آن حضرت عبدالله و مادرش آمنه نام داشت و در همان اوايل كودكى پدر و مادر را از دست داد و در كفالت جد پدرى خود عبدالمطلب قرار گرفت و بزودى عبدالمطلب نيز بدرود زندگى گفت و عمويش ابوطالب به سرپرستى او قيام كرده او را بخانه خود آورد .
آن حضرت در خانه عموى خود بزرگ شد و ضمنا پيش از بلوغ با عموى خود همراه مال التجاره سفر شامى كرد .

آن حضرت درس نخوانده بود و نوشتن ياد نگرفته بود ولى پس از بلوغ و رشد باعقل و ادب و امانت معروف شد و در نتيجه عقل و امانت يكى از بانوان قريش كه به ثروت معروف بود او را سرپرست اموال خود قرار داد و اداره امر تجارت خود را به او واگذار كرد .

آن حضرت سفرى ديگر نيز با مال التجاره به شام نمود و در اثر نبوغى كه از خود نشان داد , سود فراوانى عائد گرديد و ديرى نگذشت كه آن بانو پيشنهاد ازدواج به آن حضرت نمود و او نيز پذيرفت و پس از ازدواج كه در بيست و پنج سالگى آن حضرت واقع شد تا سن چهل سالگى در همان حال بود و شهرت بسزائى در عقل و امانت پيدا كرد جز اينكه بت نپرستيد ( با اينكه مذهب معمولى عرب حجاز بت پرستى بود ) و گاهى به خلوت رفته با خدا به راز و نياز ميپرداخت .

تا در سن چهل سالگى كه در غار حراء ( غارى است در كوههاى تهامه در نزديكى مكه ) خلوت كرده بود از جانب خداى متعال براى نبوت برگزيده شد و مأ موريت تبليغ يافت واولين سوره قرآنى ( سوره علق ) بر وى نازل شد و همان روز به خانه خود مراجعت و در راه پسر عموى خود على بن ابيطالب را ديد و پس از بيان واقعه على (ع ) به وى ايمان آورد و پس از ورود به منزل همسرش نيز اسلام را پذيرفت .

پيغمبر اكرم (ص ) براى اولين بار كه گروه مردم را دعوت كرد با عكس العمل طاقت فرسا و دردناكى روبرو شد و ناچار پس از آن مدتى دعوت سرى ميكرد تا دوباره مأ مور شد كه خويشاوندان بسيار نزديك خود را دعوت كند ولى اين دعوت نتيجه اى نداد و كسى از آنان جز على بن ابيطالب به وى ايمان نياورد ( ولى طبق مداركى كه از ائمه اهل بيت (ع ) نقل و به استناد اشعارى كه از ابوطالب در دست است شيعه معتقد است كه وى باسلام گرويده بود ولى چون يگانه حامى پيغمبر اكرم بود ايمان خود را از مردم كتمان ميفرمود تا قدرت ظاهرى خود را پيش قريش حفظ كند ) پس از آن پيغمبر اكرم طبق مأ موريت خدائى بدعوت علنى پرداخت شروع دعوت علنى توأ م بود با شروع سختترين عكس العمل و دردناكترين آزارها و شكنجه ها از ناحيه اهل مكه نسبت به پيغمبر اكرم ( ص ) و مردمانى كه تازه مسلمان شده بودند تا سختگيرى قريش بجائى رسيد كه گروهى از مسلمانان خانه و زندگى خود را ترك نموده به حبشه مهاجرت كردند و پيغمبر اكرم (ص ) با عموى خود ابوطالب و خويشاوندان خود از بني هاشم سه سال در شعب ابوطالب ( حصارى بود در يكى از دره هاى مكه ) در نهايت سختى و تنگى متحصن شدند و كسى با آنان معامله و معاشرت نميكرد و قدرت بيرون آمدن نداشتند .

بت پرستان مكه با اينكه هرگونه فشار و شكنجه از زدن و كوبيدن و اهانت واستهزاء و كار شكنى در حق وى روا ميداشتند گاهى نيز براى اينكه او را از دعوت خود منصرف كنند از راه ملاطفت پيش آمده وعده مالهاى گزاف و رياست و سلطنت به وى مي دادند ولى پيش آن حضرت وعده و وعيد آنان مساوى بود و جز تشديد همت و تصميم عزيمت نتيجه اى نميبخشيد در يكى از مراجعه هائى كه به آن حضرت كرده و وعده مال گزاف و رياست ميدادند آن حضرت بعنوان تمثيل به آنان فرمود اگرخورشيد را در كف راست و ماه را در كف چپ من بگذاريد از فرمانبردارى خداى يگانه و انجام مأ موريت خود روى برنخواهم تافت .

در حوالى سال دهم بعثت كه آن حضرت از شعب ابيطالب بيرون آمد كمى بعد از آن ابوطالب عمو و يگانه حامى وى بدرود زندگى گفت و همچنين يگانه همسر با وفاى وى درگذشت .

ديگر براى آن حضرت هيچگونه امن جانى و پناهگاهى نبود بالاخره بت پرستان مكه نقشه محرمانه اى براى كشتن وى طرح كرده شبانه خانه اش را از هر سوى به محاصره درآوردند كه آخر شب ريخته در بستر خواب قطعه قطعه اش كنند .

ولى خداى متعال مطلعش ساخته به هجرت يثرب مأ مورش كرد آن حضرت , على (ع ) را در بستر خواب خود خوابانيد شباه به نگهدارى خدائى از خانه بيرون آمد و از ميان گروه دشمنان بگذشت و در چند فرسخى مكه به غارى پناهده شد و پس از روز كه دشمنان بهر سوى گشته و از دستگيرى او نوميد شده بمكه بازگشتند , از غار بيرون آمده راه يثرب را در پيش گرفت .

اهل يثرب كه بزرگانشان پيش از آن به آن حضرت ايمان آورده و بيعت كرده بودند مقدمش را با آغوش باز پذيرفتند و جان و مال خودشان را در اختيارش گذاشتند .

آن حضرت براى اولين بار در شهر يثرب يك جامعه كوچك اسلامى تشكيل داده با طوائف يهود كه در شهر و اطراف آن ساكن بودند و همچنين با قبائل نيرومند عرب آن نواحى پيمانها بست و به نشر دعوت اسلامى قيام فرمود و شهر يثرب به مدينة الرسول معروف شد .

اسلام روز بروز به توسعه و ترقى پيش ميرفت و مسلمانانى كه در مكه در چنگال بيدادگرى قريش گرفتار بودند تدريجا خانه و زندگى خود را ريخته به مدينه مهاجرت نمودند و پروانه وار بدور شمع وجود پيغمبر اكرم (ص ) گرد آمدند و مهاجرين ناميده شدند چنانكه ياوران يثربى آن حضرت به انصار شهرت يافتند .

اسلام با سرعت تمام پيشرفت ميكرد ولى با اينحال بت پرستان قريش و طوائف يهود حجاز از كارشكنى و ماجراجوئى هيچگونه فرو گذارى نميكردند و به دستيارى گروه منافقين كه در داخل جمعيت مسلمانان بودند و به هيچ سمت خاصى شناخته نميشدند هر روز مصيبت تازه اى براى مسلمانان بوجود ميآوردند .

تا بالاخره كار به جنگ كشيد و جنگهاى بسيارى ميان اسلام و وثنيت عرب و يهود اتفاق افتاد كه در اغلب آنها پيروزى با لشگر اسلام بود شماره اين جنگها به هشتاد و چند جنگ بزرگ و كوچك مي رسد و در همه جنگهاى بزرگ مانند جنگ بدر و احد و خندق و خيبر و غير آنها پيغمبر اكرم (ص ) شخصا حاضر معركه جنگ ميشد و در همه جنگهاى خونين بزرگ و بسيارى از جنگهاى كوچك گوى پيروزى بدست على (ع ) ربوده ميشد و تنها كسى بود كه هرگز در جنگى از آن همه جنگها پا به عقب نگذاشت و در همه اين جنگها كه در مدت ده سال پس از هجرت در گرفته از مسلمانان كمتر از دويست و از كفار كمتر از هزار تن كشته شده است .

در اثر فعاليت آن حضرت و فداكاريهاى مهاجرين و انصار در مدت ده سال پس از هجرت , اسلام شبه جزيره عربستان را فرا گرفت و نامه هاى دعوتى به پادشاهان كشورهاى ديگر مانند ايران و روم و مصر و حبشه نوشته شد .

آن حضرت در زى فقرا ميزيست و با فقر افتخار  ميكرد و لحظه اى از وقت خودرا بيهوده نميگذرانيد بلكه وقت خود را سه بخش كرده بود .

بخشى اختصاص بخدا داشت و با عبادت و ياد خدا ميگذاشت و بخشى بخود و اهل خانه و نيازمنديهاى منزل مي پرداخت و بخشى از آن مردم بود و در اين بخش به نشر و تعليم معارف دينى و اداره امور جامعه اسلامى و اصلاح مقاصد آن و سعى در رفع حوائج مسلمين و تحكيم روابط داخلى و خارجى و ساير امور مربوطه ميپرداخت .

آن حضرت پس از ده سال اقامت در مدينه در اثر سمى كه زنى يهودى در غذا به وى خورانيده بود نقاهت پيدا نمود پس از چند روز رنجورى رحلت فرمود و چنانكه در رواياتى وارد است آخرين كلمه اى كه از زبانش شنيده شد توصيه بردگان و زنان بود .

11- پيغمبر اكرم (ص ) و قرآن

از پيغمبر اكرم (ص ) نيز مانند ساير پيغمبران معجزه ميخواستند و آن حضرت نيز وجود معجزه را در پيغمبران تأ ييد ميكرد چنانكه در قرآن كريم بالصراحه تأ ييد شده .

از آن حضرت معجزات بسيارى رسيده كه نقل برخى از آنها قطعى و قابل اعتماد ميباشد ولى معجزه باقيه آنحضرت كه هم اكنون زنده است همانان قرآن كريم است كه كتاب آسمانى اوست قرآن كريم كتابى است آسمانى كه به شش هزارو چند صد آيه مشتمل است و به صدو چهارده سوره بزرگ و كوچك تقسيم ميشود .

آيات كريمه قرآنى در مدت بيست و سه سال ايام بعثت و دعوت پيغمبر اكرم (ص ) تدريجا نازل شده و كمتر از يك آيه تا يكسوره تمام , در حالات مختلفه شب و روز , سفر و حضر و جنگ و صلح و روزهاى سخت و لحظات آسودگى وحى گرديده است .

قرآن كريم در آيات بسيارى با صراحت لهجه خود را معجزه معرفى ميكند و عرب آن روز كه بشهادت تاريخ به راقيترين درجات فصاحت و بلاغت رسيده بود و درشيرينى زبان و روانى بيان پيشتازان ميدان سخنورى شمرده ميشدند به معارضه و مبارزه مي طلبد و مي گويد اگر چنين مي پنداريد كه قرآن كريم سخن بشر و ساخته خود محمد (ص ) است يا از كسى ياد گرفته و تعليم يافته مانند او را  يا مانند ده سوره  يك سوره  از سورهاى آن را بياورند و از هر وسيله ممكن در اينكار استفاده كنند سخنوران نامى عرب پاسخى كه در برابر اين درخواست آماده كردند اين بود كه گفتند .

قرآن سحر است و از عهده ما بيرون  .

قرآن كريم تنها از راه فصاحت و بلاغت تحدى نميكند و به معارضه نمي طلبد بلکه گاهى از جهت معنى نيزپيشنهادمعارضه مينمايدوبه نيروى فكرى همه جن وانس تحدى مي نمايد.

زيرا كتابى است كه به برنامه كامل زندگى جهان انسانى مشتمل است و اگر به دقت كنجكاوى شود اين برنامه وسيع و پهناور كه هر گوشه و كنار اعتقادات و اخلاق و اعمال بيرون ازشمار انسانيت را فرا گرفته و به تمام دقايق و جزئيات آن رسيدگى مينمايد همانا ( حق ) قرار داده و آن را ( دين حق ناميده ( اسلام دينى است كه مقررات آن از حق و صلاح واقعى سرچشمه ميگيرد نه از خواست و تمايل اكثريت مردم يا دلخواه يك فرد توانا و فرمانروا ) .

اساس اين برنامه وسيع گراميترين كلمه حق كه ايمان به خداى يگانه باشد , قرارداده شده و همه اصول و معارف از توحيد استنتاج گرديده است و از آن پس پسنديده ترين اخلاق انسانى از اصول معارف استنتاج و جزء برنامه شده است .

و از آن پس كليات و جزئيات بيرون از شمار اعمال انسانى و اوضاع و احوال فردى و اجتماعى بشر بررسى و وظائف مربوط به آنها كه از يگانه پرستى سرچشمه ميگيرد تنظيم گشته است .

در آئين اسلام ارتباط و اتصال ميان اصول و فروع به نحوى است كه هر حكم فرعى از هر باب باشد اگر تجزيه و تحليل شود به همان كلمه توحيد تنها برمي گردد و كلمه توحيد نيز با تركيب همان احكام و مقررات فرعى ميشود .

البته گذشته از تنظيم نهائى اين آئين پهناورى با چنين وحدت و ارتباط حتى تنظيم فهرست ابتدائى آن نيز از نيروى عادى يك نفر از بهترين حقوقدانان جهان در حال عادى بيرون است چه برسد به كسى كه در زمان ناچيزى در ميان هزاران گرفتارى جانى ومالى و شخصى و عمومى و جنگهاى خونين و كار شكنيهاى خارجى و داخلى قرار گيرد و بالاخره در برابر جهانى تنها بيفتد .

گذشته از اينكه پيغمبر اكرم (ص ) آموزگارى نديده بود و خواندن و نوشتن ياد نگرفته بود و پيش از دعوت  دو سوم زندگى خود را در ميان قومى به سر برده بود كه از فرهنگ عارى بودند و بوئى از مدنيت و حضارت نشنيده بودند و در زمينى بي آب و علف و هوائى سوزان با پستترين شرائط زندگى ميكردند و هر روز زير تسلط يكى از دول همجوار خود ميرفتند .
گذشته از اينها قرآن كريم از راه ديگر تحدى ميكند و آن اينست كه اين كتاب تدريجا با شرائطى كاملا مختلف و گوناگون از گرفتارى و آسودگى و جنگ و صلح و قدرت و ضعف و غير آنها در مدت بيست و سه سال نازل شده است اگر از جانب خدا نبود و ساخته و پرداخته بشر بود تناقض و تضاد بسيارى در آن پديد ميآمد و ناگزير آخر آن از اولش بهتر و مترقيتر بود چنانكه لازمه تكامل تدريجى بشر همين است و حال آنكه آيات مكى اين كتاب با آيات مدنى آن يكنواخت ميباشد و آخرش از اولش متفاوت نيست و كتابى است متشابه الاجزاء و در قدرت بيان حيرت انگيز خود بيك نسق  .

 

 
گروه علي ولي الله
ãÌãæÚÉ ÍÓ ÍÓ Úã Úã ÇáßæíÊíÉ
 
 
 
7s7s3m3m group is the best حس حس عم عم  
 
 می گویند هر وقت آب می نوشی بگو یا حسین
اگر آب می بینی و نمی نوشی آرام بگو یا ابالفضل العباس
 
 
برنامه ارسال مطالب اينجانب در هفته به شرح ذيل است :
 
روزانه    : ديدنيها
شنبه      : نبی شناسی
يكشنبه    : استدلالات حسنيه
دوشنبه    : اتفاق بر مهدی موعود (ع)
سه شنبه  : رهنمودها و دانستنيها
چهارشنبه : ديوان حافظ
پنج شنبه  : سيد عارف حسين حسينی
جمعه      : علت پراکندگی سادات
 
 
 

 

 
اشهد ان لا اله الا الله
اشهد انَّ محمَّداً رسول الله
اشهد انَّ عليّاً ولي الله
گروه علی ولی الله
æÈáǐ Úáی æáی Çááå



__._,_.___
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیرالمومنین و الائمه المعصومین علیهم السلام

http://groups.yahoo.com/group/Ali_valiyollah

به دوستداران اميرالمومنين علي (ع) بشارت رستگاري باد.از شما بزرگواران دعوت مي شود تحقيقات و مطالب و آيات و روايات پيرامون ايشان و سلاله پاكش را براي اين گروه ارسال دارند تا شيعيان ايشان از آن بهره مند گردند . از آنجا كه گروه آزاد است خواهشمند است در ارسال مطالب دقت فرماييد
     التماس دعا
دوستداران اهل بيت عصمت و طهارت
.

__,_._,___

No comments:

Post a Comment

Blog Archive