Quran Interactive Recitations - Click below

Friday, January 29, 2010

� Ali Valiyollah Group � آزادى از منظر شيعه - قسمت دوم

 

 
 
امام علی (عليه السلام ) فرمودند :
بر خواهش نفست غلبه كن  ، حكمت الهى برايت كامل مى‏شود.
 
(غرر الحكم ج 1 فصل دوم ح 49)
***گروه علي ولي الله ***
 
برنامه ارسال مطالب اينجانب در هفته به شرح ذيل است :
 
روزانه    : ديدنيها
شنبه      : آزادی از منظر شيعه
يكشنبه    : استدلالات حسنيه
دوشنبه    : اتفاق بر مهدی موعود (ع)
سه شنبه  : رهنمودها و دانستنيها
چهارشنبه : ديوان حافظ
پنج شنبه  : آشنايی با پيامبر اسلام
جمعه      : علت پراکندگی سادات
 
 

آزادى از منظر شيعه
Roshnee         Roshnee       Roshnee
قسمت دوم
HydroForum® Group
 

اجماع علماى شيعه بر اباحه

علماى شيعه پس از شيخ طوسى، اباحه عقلى و يا اباحه شرعى را پذيرفته و بر آن اجماع و اتفاق پيدا كرده‏اند. شيخ مرتضى انصارى اتفاق علماى شيعه را چنين بيان داشته است: اجماع بر برائت را از دو راه مى‏توان بيان كرد;

1-    اجماع علماء از مجتهدين و اخباريين بر اينكه حكم هر فعلى كه دليل عقلى و نقلى بر حرمت آن نداشته باشيم، برائت و عدم عقاب بر فعل است.

2-    اجماع و اتفاق علما بر اينكه حكم هر فعلى كه دليل بر تحريم نداشته باشد، عدم وجوب احتياط و جايز بودن انجام آن فعل است.

شيخ انصارى سپس مى‏گويد: نه تنها اهل اديان; بلكه تمامى عقلا نيز - هرچند اهل دين نباشند - بر اين عقيده‏اند. (3)

دليل عقلى بر برائت

شيخ انصارى پس از نقل آيات و روايات و اجماع بر برائت، حكم عقل را چنين بيان كرده است:

چهارمين دليل بر برائت، حكم عقل است‏به قبح عقاب بر چيزى كه تكليف در آن بيان نشده باشد و دليل بر آن، حكم عقلاست‏بر قبح مؤاخذه مولى، عبد خود را بر كارى كه اعتراف دارد ممنوعيت آن را براى عبد بيان نكرده است. (4)

اصل دوم:

به حكم عقل هيچ كس بر انسان ولايت و قيمومت ندارد جز خدا و پيامبر و امام كه ولايت آنها با دليل ثابت‏شده است. بنابر اين اصل، كسى حق دخالت در كار انسان را ندارد و نمى‏تواند او را از كارى باز دارد و يا او را به كارى كه نمى‏خواهد، وادارد و يا براى او تصميمى بگيرد و يا بدون رضايت و خواست او چيزى را در ملك او داخل و يا خارج نمايد و انسان در انجام كارهاى خود مستقل و آزاد است و سرنوشت او به دست‏خودش سپرده شده است و تمام افراد انسان بر سرنوشت‏خود حاكم هستند.

شيخ انصارى مى‏گويد: مقتضاى اصل و قاعده عقلى اين است كه هيچ كس بر ديگرى ولايت ندارد و تنها ولايت‏براى پيامبر و امام است كه با دليل كتاب و سنت و اجماع و عقل ثابت‏شده است. (5)

علامه مامقانى مى‏گويد: اصل اولى كه عقل به آن استقلال دارد، اين است كه هيچ كس بر جان و مال و آبروى ديگرى سلطه ندارد و پيروى و اطاعت كسى بر ديگرى لازم نيست. (6)

سيد عبدالاعلى سبزوارى معتقد است: مقتضاى اصل عملى و ادله اجتهادى، مانند: «لايحل مال امرء الا عن طيب نفسه‏»، «الطلاق بيد من اخذ بالساق‏» و ادله ديگر مسببات كه توقف بر اسباب مخصوصى دارند، اين است كه هيچ كس بر ديگرى، بر جان و يا مال و يا آبروى او ولايت ندارد، مگر با دليل قطعى و روشن و اين اصل نه تنها مانند اصل عدم حجيت و اعتبار است كه با ادله اربعه آن را به اثبات رسانيده‏اند; بلكه شك در ولايت‏براى عدم اثبات آن نيز كافى است. (7)

امام خمينى(ره) مى‏گويد:

اصل اولى اين است كه حكم كسى بر ديگرى در قضاوت و غير آن نافذ نيست و مقصود از نفوذ اين است كه تخلف از آن جايز نبوده و نقض آن حرام باشد هرچند مخالف با واقع باشد و در اين معنا، پيامبر يا امام و يا دوستان خدا تفاوتى ندارد; زيرا بالابودن درجات كمال آنها سبب نمى‏شود كه قضاوت و حكم آنها نافذ باشد; ليكن عقل فطرى حكم مى‏كند كه حكم خدا كه آفريننده انسان است در حق او نافذ باشد; زيرا اين حق ذاتى است نه اعتبارى. پس هر حكمى كه بخواهد نافذ شود بايد به دستور خدا باشد و از طرف او قرار داده شود.

آيات و روايات و قواعد دلالت دارد بر اينكه پيامبر و امام پس از او، جانشين خدا در زمين هستند كه امر حكومت و قضاوت را خداوند به آنها داده است. (8)

اينها نمونه‏اى از كلمات فقيهان شيعه در عدم ولايت است و اين اصل مورد پذيرش تمام فقها مى‏باشد; چنانچه ولايت‏خدا و پيامبر و امام بر مردم امرى ثابت و قطعى است كه در جاى خود به اثبات رسيده و بيان دليلهاى آن، نياز به مقاله‏اى ويژه دارد كه بايد به‏طور جداگانه نگاشته شود. وليكن بايد دانست كه ولايت نيز با آزادى بشر مخالفتى ندارد كه در پايان همين مقاله نيز به آن اشاره خواهد شد.

اصل سوم:

انسان داراى اراده و اختيار است. مساله جبر و اختيار دير زمانى است كه انديشه بشر را به خود مشغول ساخته و مى‏توان گفت; آغاز پيدايش اين انديشه با پيدايش بشر همراه بوده است; بدين معنا كه از آغاز آفرينش، انسان در انديشه كارهاى خود بوده است و انجام كارهايش از نتيجه فكر و توانايى خود او ناشى مى‏شود و به جاى ديگر وابسته نيست و يا اينكه در مقابل بگوييم دست‏سرنوشت انجام كارهاى او را رقم مى‏زند و با يك برنامه‏ريزى دقيق از جايى ديگر به كار كشيده مى‏شود و آنچه از ازل براى او تعيين شده، همان مى‏شود و كوشش او به همان راه هدايت مى‏شود كه سرنوشت اوست.

اين انديشه در خداپرستان بيشتر مورد توجه قرار گرفت; زيرا اعتقاد به يك مبدا توانا كه آفرينش تمام جهان هستى از او و برگشت تمامى آنها به سوى اوست، اين انديشه را بارور كرد تا جايى كه يك دسته از مسلمانها چون نظر به قدرت نامتناهى خدا كردند، جبرى مذهب شدند و اعتقاد پيدا كردند كه آنچه در جهان هستى پديد مى‏آيد، همه از خداست و بشر كه داراى شعور و ادراك است در كارهاى خود اراده و اختيارى ندارد.

در برابر، دسته‏اى ديگر چون به نادرستى اين گفتار و پيامدهاى آن پى بردند - و از جمله آنكه بنابراين عقيده تمام مفاسد و جنايات را بايد به خدا نسبت داد و به او مستند ساخت و اين سنت‏با عدالت‏خدا سازگار نيست - قائل به تفويض شدند; يعنى گفتند تمام كارهايى كه از بشر سر مى‏زند از اراده و اختيار خود اوست و هيچ گونه ارتباطى به خدا ندارد و دستگاه الهى پس از آفرينش تعطيل شده است.

اين دسته نيز به حقيقت نرسيده و دچار اشكالاتى شدند كه از جمله اثبات ناتوانى ذات مقدس بارى تعالى و قطع سلسله فيض از مبدا فياض مى‏باشد.

ليكن آنچه از سرچشمه‏هاى علم الهى و منابع وحى ربانى و راهنمايان دينى مبين يعنى ائمه طاهرين عليهم السلام به ما رسيده است، عقيده‏اى مستقل از آن دو عقيده است.

دو گوشه از آن دو عقيده را در يك عقيده جمع نموده و برزخى ميان آنها قرار داده است‏به نام «الامر بين الامرين‏». توانايى بشر در تمام لحظات زندگى از آن خداست و تمام نيروهايى كه در انجام كار صرف مى‏گردد، از طرف حق تعالى افاضه مى‏شود و اين افاضه، دائم در جريان است و اگر يك لحظه قطع شود، هستى به نيستى مى‏گرايد و اوست كه هر زمانى بخواهد، مى‏تواند جريان فيض را قطع كند و هستى تمام موجودات را بگيرد.

هستى تمام موجودات همانند چراغى است كه براى روشنايى از مركز توليد برق كمك مى‏گيرد و اگر در يك لحظه سيم ارتباط ميان چراغ و مركز توليد برق قطع شود، چراغ خاموش مى‏شود. اگر نازى كند درهم فرو ريزند قالبها.

و با تمام اينها انسان داراى اراده و اختيار است و كارهاى خود را با فكر و انديشه خويش انجام مى‏دهد و در انجام كار خود آزاد است.

هر گروه، پيامد نامعقول و غلط دسته ديگر را به عنوان ضعف پندار او به رخ او مى‏كشيد. اشاعره به معتزله مى‏گفتند; عقيده به اراده در انسان، سبب تعطيل در كار خدا مى‏شود و يا براى خدا شريك قرار دادن است. معتزله هم به اشاعره مى‏گفتند; عقيده به جبر باعث مى‏شود كه تمام گناهان و جناياتى كه از انسانها سر مى‏زند، از خدا باشد و به او استناد داده شود.
و روشن است كه پيامد هر دو عقيده باطل و غلط است; ليكن شيعه با پذيرفتن عدالت در خدا و حسن و قبح ذاتى افعال، حق انتخاب و آزادى را از طرف خدا براى بشر پذيرفت و عقيده صحيح از ميان آن دو عقيده را كه از طرف امامان معصوم عليه السلام طرح شده بود، شعار خود قرار داد. آن عقيده به «لا جبر و لاتفويض بل امر بين الامرين‏» يعنى نه جبر درست است و نه تفويض و عقيده صحيح امرى ميان دو امر است; موسوم شد كه در پايان، توضيح آن خواهد آمد.  

 
HydroForum® Group
...   ادامه دارد   ... 
HydroForum® Group
HydroForum® Group
HydroForum®
 Group
 
 
 
اشهد ان عليا ولي الله و اشهد ان محمدا رسول الله و اشهد ان عليا ولي الله
ذكر علي عباده

MRNP_IBM@YAHOO.COM

اشهد ان لا اله الا الله

اشهد ان محمدا رسول الله

اشهد ان عليا ولي الله

محب ولايت

http://AliValiyollah.persianblog.ir

 
گروه علی ولی الله
 گروه مكتب المهدي
æÈáǐ ãßÊÈ ÇáãåÏí



__._,_.___
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیرالمومنین و الائمه المعصومین علیهم السلام

http://groups.yahoo.com/group/Ali_valiyollah

به دوستداران اميرالمومنين علي (ع) بشارت رستگاري باد.از شما بزرگواران دعوت مي شود تحقيقات و مطالب و آيات و روايات پيرامون ايشان و سلاله پاكش را براي اين گروه ارسال دارند تا شيعيان ايشان از آن بهره مند گردند . از آنجا كه گروه آزاد است خواهشمند است در ارسال مطالب دقت فرماييد
     التماس دعا
دوستداران اهل بيت عصمت و طهارت
.

__,_._,___

No comments:

Post a Comment

Blog Archive