بلندترين پرواز انديشه بشر هرگز روشن كننده تمام زواياي زندگي آن حضرت نيست، بلكه به تصوير كشنده گوشهاي از ابعاد شخصيت الهي و قطرهاي از درياي بيكران وجودي اوست.
او كه وجود لايتناهي و شفيع داربقاء است، او كه مقام ليلة المعراجش "قاب قوسين او ادني است" او كه تالي تلو حق است و مدار خلقت، و او كه به فيض وجودش بهشت و جهنم را آفريندند و از چشمهسار هستيش مخلوقات را هستي بخشيدند. پيامبري كه سيدالاولين و آلاخرين و رسولي كه او حبيب ربّالعالمين است.
در اين مجموعه برآنيم تا شخصيتي را بشناسيم كه پروردگارش او را حبيب و خليل خود خواند و او را بيم دهنده از ضلالت قرار داد، يگانه پيامبري كه باب الله است و نعمتها از آستانش بخشيده ميشوند، بيت الله است و پناهگاهي از آتش، حصن الله است و نگهدارنده از بديهاي دنيا و آخرت، وجه الله است و آنكه به او رو كند خدايش از او رو نگرداند.
عن الله تعالي:
# انا الله لا اله الا انا، خلقت الخلق بقدرتي، فاحترت منهم من شئت من انبيائي و اخترت من جميعهم محمداً حبيباً و خليلاً و وزيراً و جعلته العلم الهادي من الضلالة و بابي الذي اوتي منه بيتي الذي من دخله كان امناً من ناري و حصني الذي من لجا اليه حصنه من مكروه الدنيا و الاخرة و وجهي الذي من توجه اليه لم اصرف عنه وجهي # (كلمة الله )
او كه به فرموده مولاي متقيان
'' با رضاي خدا راضي و با خشم او خشمگين ميشد، آنچه را خدا كوچك ميشمارد در نظرش خوار بود. '' (نهج البلاغه، خ159)
قال علي(ع):
و علم ان الله سبحانه ابغض شيئاً فابغضه و حقر شيئاً فحقرة و صغر شيئاً فصغره
و مخلوقي كه خلق او خالق را به اعجاب آورده كه:
# و انك لعلي خلق عظيم # (قلم 4)
و بالاخره او كه انگيزه بعثتش را اتمام مكارم اخلاق معرفي ميكند
# انما بعثت لاتمم مكارم الاخلاق # (بحار ج16)
پس بر ماست كه اين اسطوره اخلاق و مجسمه فضيلت را اسوه خود قرار دهيم و در اين راه آنچه حاصل است جرعهايست از بحر بيكران قرآن و اميد به يافتن گوهري خرد از گنج وجود پيامبر اكرم(ص) و بهترين رهنما، كلمات امامان معصومي است كه غواصان اين بحر عميق و آشنايان اين طريق بي انتها هستند كه:
# اهل البيت ادري بما في البيت #
كه
"قطع اين مرحله بي همرهي خضر مكن ظلماتست بترس از خطر گمراهي"
اما صد افسوس كه آنچه با حقيقت قرين است بر فهم نيايد و آنچه بر تار و پود انديشهها نشيند در قالب الفاظ نگنجد و آنچه به بيان و سخن درآيد ذرهايست از اين عالم بيكران معنا و قطرهايست از درياي ژرف انسانيت و چه توان كرد آنجا كه از معنايي وراي درك و فراتر از انديشه قصد سخن گفتن است. واقعاً تا كجا در شناخت صفات انساني و الهي پيامبر اسلام(ص) ميتوان پيش گرفت؟
تو پاي براه در نه و هيچ مگـو !
نياكان پيامبر(ص)
پيامبر(ص) از فرزندان حضرت ابراهيم(ع) است. پس از آنكه حضرت ابراهيم(ع) فرزند خود اسماعيل(ع)را در كنار خانه كعبه نهاد، از نسل او، اعراب بوجود آمدند كه حضرت پيامبر از نسل تيره عدنان آنان است. اجداد بزرگوار حضرت رسول(ص) همگي از موحدين امت خود بودند و قبل از ايشان سرپرستي خانه خدا را به عهده داشتند. پيامبر(ص) خود فرموده است:
"لم يزل ينقلني الله من اصلاب الطاهرين الي ارحام الممطهرات، حتي اخرجني في عالمكم هذا، لم بدنسني بدنس الجاهلية" (بحار ج15)
خداوند تا زمانيكه مرا به عالم شما بياورد نياكانم را جز از پاكان قرار نداده و مرا به زشتيهاي جاهليت نيالوده است.
شخصيت و موقعيت جد بزرگوار حضرت(ص)، عبدالمطلببنهاشمبنعبدمناف(ع) در واقعه عامالفيل بخوبي روشن ميشود كه در نجات خانه كعبه فقط به خداوند متعال توكل داشت و از لشكريان ابرهه هيچ نميهراسيد.
همچنانكه ارج و قرب و موقعيت عبدالله(ع) پدر حضرت(ص) هنگامي بر قريش هويدا شد كه خداوند صد شتر را فديه جان او قرار داد.
در حديث است كه جبرئيل بر پيامبر اكرم(ص) نازل شد و او را به سعادت عبدالله (ع) و آمنه (ع) و افرادي كه عهدهدار سرپرستي او بودند بشارت داد.
نزل جبرئيل علي النبي فقال:
"يا محمد ان الله جل جلاله يقرنك السلام و يقول اني قد حرمت النار علي صلب انزلك و بطن حملك فآمنة بنت وهب و امّا … " (بحار الانوار ج152)
عبدالمطلب (ع) از نوري كه در پيشاني عبدالله(ع)بود ميدانست كه پيامبر آخر الزمان (ص) فرزند اوست و بهمين خاطر فرزندان خود را كنار بيت خدا جمع نمود و به آنان به اكرام و اجلال پيامبر اكرم(ص) وصيت نمود و به ابوطالب(ع) فرمود كه بعد از او سرپرستي پيامبر(ص) را به نحو شايستهاي بعهده گيرد و از تمام قريش بر اكرام حضرت(ص) پيمان گرفت.
تولد حضرت(ص)
بشارت پيامبران(ع) قبل از ايشان و حوادث عصر تولد ايشان، دست در دست هم خبر تولد مولودي گرانمايه و ارجمند را تقويت ميكرد. قرآن از زبان پيامبران(ع) گذشته بيان ميكند كه حضرت ابراهيم (ع) از خدا درخواست ميكند تا اين مولود گرامي را در نسل وي قرار دهد تا آيات او را تلاوت كند و كتاب و حكمت بياموزد:
"و ابعث فيهم رسولاً منك يتلو عليهم اياتك و يعلمهم الكتاب و الحكمة و يزكيهم " (بقره 129)
و همچنين حضرت عيسي(ع) تولد اين پيامبر(ص) را به ياران خود بشارت ميدهد:
"و مبشراً برسولٍ ياتي من بعدي اسمه احمد " (صف 7)
و در شب تولد حضرت(ص) تمامي حوادث گواه بر اين بشارتها بودند. در آن شب ايوان كسري لرزيد و چهارده كنگره آن به زمين ريخت، آب درياچه ساوه خشك شد، آتشكده فارس كه هزار سال روشن بود به خاموشي گراييد و در صبح تولد حضرت(ص) تمام بتهاي كعبه با صورت به زمين افتادند و كسري كه از وزير و موبد موبدان علت را جويا شد چنين پاسخ شنيد كه او در شب قبل، ظهور شخصي از حجاز كه بساط همه ملوك و ستمكاران را از بين ميبرد در خواب ديده است.
بعد از تولد نيز خصوصيات حضرت(ص) و خيرات و بركاتي كه با ايشان قرين بوده، مقام اين مولود گرامي را بوضوح روشن كرد.
پيامبر(ص) هنگام تولد همانند حضرت مسيح(ع)، در گهواره زبان به توحيد خدا گشود. اين معجزات باعث شد كه از همان ابتدا مردم به منزلت پيامبر(ص) پي برده دائماً از وجود وي استمداد ميكردند.
چون حضرت رسول(ص) بهنگام تولد از پدر يتيم بودند لذا ايشان تحت سرپرستي آمنه و دايه خود حليمه سعديه زندگي ميكردند. پس از سپرده شدن ايشان به حليمه بركات و رحمتهاي بسياري به خانواده حليمه و قبيله او روكرد. زمينهايشان سبز و درختانشان پر ميوه شد در حاليكه قبل از آن در خشكسالي بسر ميبردند و بهمين دليل همه افراد قبيله حضرت(ص) را دوست داشتند و به او مهر ميورزيدند. هرگاه فردي از قبيله بيمار ميگشت حضرت(ص) را نزد او ميبردند و او شفا مييافت. و هنگاميكه خود حليمه بر حضرت(ص) نگران ميشد ايشان بودند كه او را دلداري ميدادند و ميفرمودند كه هيچگاه نگران من مباش كه كسي قادر به آزار من نخواهد بود و همه خير و شرها بدست خداست.
قال رسولالله(ص):
"لا تخافي علي في شيي، فلم يقدر احد ان يصل الي بسوء ولاضر و لا نفعٍ الا الله ربي" (بحارالانوارج15)
از ديگر حوادثي كه روشنكننده مقام و منزلت حضرت(ص) است معجزهاي است كه در درس بعد (دوران كودكي و جواني حضرت(ص) ) بر آن اشاره خواهد شد.
... ادامه دارد ...
No comments:
Post a Comment