Quran Interactive Recitations - Click below

Wednesday, January 13, 2010

� Ali Valiyollah Group � سيد عارف حسين حسينی - 4

 

گروه علي ولي الله 
http://www.najamwaqar.tkگروه علي ولي اللهhttp://www.najamwaqar.tk
Calig12.JPG (43190 bytes)
 
 
 
برنامه ارسال مطالب اينجانب در هفته به شرح ذيل است :
 
روزانه    : ديدنيها
شنبه      : نبی شناسی
يكشنبه    : استدلالات حسنيه
دوشنبه    : اتفاق بر مهدی موعود (ع)
سه شنبه  : رهنمودها و دانستنيها
چهارشنبه : ديوان حافظ
پنج شنبه  : سيد عارف حسين حسينی
جمعه      : علت پراکندگی سادات
 
 
 
QMINDS
سيّد عارف حسين حسينى
QMINDS
قسمت چهارم
QMINDS
 
 
 

خدمات اجتماعى

اين شهيد عالى مقام، جهت گسترش معارف آل محمد (ص) مراكز آموزشى و عبادى زيادى را در شهرهاى مختلف پاكستان بنا نهاده است و ما در اين مجال كوتاه به چند مورد آن اشاره مى‏كنيم:

دار المعارف اسلاميه: در اين كانون آموزشى، با برنامه‏هاى سنتى و جديد به پرورش فرزندان مسلمان مى‏پرداخت، تدريس رشته‏هاى نو و پاسخگويى به نياز جامعه بر اساس شرايط زندگى اجتماعى عصر، همانند اقتصاد، علوم سياسى و آموزشهاى اعتقادى جريان داشت. در كشورى كه تقابل فرهنگى به صورت سيار و پر پيچ و خم رواج داشت، چنين حوزه‏هاى معارف دينى، نقش حساس و مؤثرى ايفاء مى‏كردند و با پاسدارى از حريم مكتب، رسالت خويش را به انجام مى‏رساندند. و پس از شهادت اين عارف دلسوز اسلام، اسم اين مركز دينى - علمى تغيير يافته و اكنون بنام جامعه شهيد عارف الحسين الحسينى (ره)خوانده مى‏شود. با توجه به عدم امكانات اقتصادى لازم در مناطق شيعه نشين، اين حوزه دينى، بسيار زيبا و به شيوه جديد ساخته شده و از امكانات لازم بر خوردار است. اين حوزه علميه در شهر پيشاور جامعه اهل البيت «انوار المدارس» در منطقه‏اى واقع شده است بنام (اوركزئى) كه قبايل آزاد زندگى مى‏كنند و تحت نظارت نماينده سياسى دولت مركزى اداره مى‏شود. اين مكان علمى نياز طلاب همانند، خوابگاه، مدرس و مسكن مدرسين را بر طرف مى‏سازد و مسجدى بسيار مجلل را در كنار اين مدرسه ساخته است.

مساجد: علامه شهيد (ره) علاوه بر فعاليت‏هاى سياسى به آباد سازى مراكز عبادى نيز مى‏پرداخت. ايشان براى ايجاد مساجد در مناطق دور افتاده و محروم، برنامه ريزى وسيعى داشت و موفق شد در مناطق ايالت سرحد سند و بلوچستان اين برنامه‏ها را پياده كند، گرچه دشمنان اسلام به ايشان فرصت ندادند و او را از ملت گرفتند ولى او در مدت كوتاهى به ساخت و تأسيس مساجد متعددى موفق شد كه عبارتند از:

- مسجدى در منطقه بنگش.

- مسجدى در منطقه كچى.

- مسجدى در ستر سام.

- مسجدى در شبلان واقع در منطقه «كرم».

- مسجدى در «پيوار» زادگاهش.

- مسجدى جامع در مركز اوركزئى بنام كلايا.

- مسجدى در بخش على زائى.

- مسجدى در سرازئى.

- مسجدى در اندخيل «اوركزئى».

- مسجد با شكوهى در قصبه در كرمان در چهار مايلى پاراچنار.

- در مناطق بلوچستان پاكستان، سه مسجد جامع تأسيس كرده است.

- مسجدى در آزاد كشمير. امروز اين مساجد مراكز اسلام‏شناسى هزاران تن از مسلمانان اين مناطق بحساب مى‏آيد.

حسينيه: در مؤمن آباد بنگش.

در منطقه سترسام و مناطق ديگر حسينيه‏هاى متعددى را بوجود آورده است.

درمانگاه: در شهرستان پاراچنار و در حاشيه شهر درمانگاهى به نام «شفاخانه علمدار» به همت ايشان ساخته شد، در اين درمانگاه علاوه بر وسايل درمانى و امكانات مورد نياز بيماران، سى تخت براى بسترى شدن بيماران مى‏باشد. پزشكان ماهر با وسايل و ابزار پيشرفته به معالجه بيماران مى‏پردازند.

در شهر كراچى: براى معالجه افراد فقير و بى پول درمانگاهى به نام «العصر» به دستور مستقيم ايشان تأسيس گرديد و هم اكنون در خدمت مردم محروم اين شهر قرار دارد.» (7)

ويژگيهاى اخلاقى

شهيد عارف حسين حسينى (ره) علاوه بر برجستگى‏هاى علمى و سياسى، از صفات اخلاقى خوبى برخوردار بود. و از همين جهت خيلى زود توانست در قلوب مسلمانان پاكستان جا نمايد و خدمات شايسته‏اى را به انجام برساند و ما طبق اين مبحث به مواردى از آن اشاره مى‏نماييم:

تعبد: تقيّد به برنامه‏هاى دينى و عبادى در هر شرايط در او ملموس بود؛ فرزندش چنين مى‏گويد: «به اعتقاد من رمز موفقيت شهيد عارف در حفظ اخلاص و تعبد ايشان بود. قبل از رهبرى هم اين خلق و خوى در ايشان بود، حفاظت و مداومت بر نماز شب ايشان قابل تحسين بود. گاه مسافرتهاى طولانى داشت، مثلاً هفده ساعت در مسافرت بود، اما با اين حال از نماز شب غافل نمى‏شد و در طول 24 ساعت شبانه روز 3 الى 4 ساعت خواب داشت و با آن خستگى زياد، نماز شب را ترك نمى‏كرد. در همه حال در سفر و حضر بر اقامه نماز شب تأكيد فراوان داشت. سجده‏هاى طولانى داشت و همچنين به دعاى كميل بسيار علاقمند بود و هر شب جمعه دعاى كميل مى‏خواند.»(8)

يكى از دوستان دوران نجف شهيد حسينى درباره روح تعبد ايشان اظهار مى‏دارد: «در همان جوانى كه با هم در حوزه علميه نجف بوديم، تقوى و پرهيزكارى از سيمايش پيدا بود و هر گاه به زيارت قبر مولى الموحدين امام على (ع) مشرف مى‏شد و زيارت نامه مى‏خواند، تا آخر زيارت نامه يكنواخت اشك مى‏ريخت. چنان با هيجان و سوز دل بود، كه اطرافيانش را نيز منقلب مى‏ساخت.» (9)

تواضع: شهيد عارف حسين حسينى (ره) از نظر تواضع كم نظير بود. چه قبل از انتخاب به رهبرى و نيز پس از آن، برخوردش بسيار شايسته و با همه نزديكان دوستانه بود و خود را بالاتر از اطرافيان به حساب نمى‏آورد. يكى از دوستان شهيد درباره تواضع ايشان چنين مى‏گويد: «دو قضيه از تواضع شهيد عارف حسين حسينى (ره) به نظر من آمده است:

1- يكى اينكه وقتى بنده در مدرسه ايشان (پيشاور) به عنوان مدرس اعزام شده بودم، گاهى بنده به عنوان امام جماعت، نماز جماعت مى‏خواندم. ايشان هم گاهى كه در پيشاور بودند و در حوزه علميه حضور داشتند در نماز جماعت شركت و به بنده اقتداء مى‏كردند. با اينكه بنده يك طلبه كوچك و ايشان قائد ملت جعفريه كشور پاكستان بود.

2- يك روز من و شهيد حسينى (ره) در داخل مدرسه علميه پيشاور قدم مى‏زديم، ايشان از من به عنوان مشاوره پرسيد: آقاى مهدوى! بفرمائيد كه بنده از طرف ايران دعوت شده‏ام چه بكنم، مسافرت بروم يا نه؟ شأن ايشان اجلّ از اين بود كه با طلبه كوچكى مثل بنده مشورت كند. بنده در جواب عرض كردم كه: آقا، ما قابليت اين را نداريم كه به جناب عالى نظر مشورت بدهيم. ايشان باز هم اصرار كردند لذا بنده مجبور شدم و عرض كردم: آقا، به نظر بنده جناب عالى مدرسه علميه را فعّال كنيد و خودتان مشغول تدريس شويد. و اصلاً از مدرسه خارج نشويد و فقط نماينده‏هاى خود را روانه كنيد. در جواب گفتند: آقاى مهدوى! شما درست فرمودى، ولى بنده مجبورم كه به شهرها و روستاها بروم، چون اگر بنده نروم اختلافات ميافتد. بنده مجبورم كه اختلافات را حل كنم و بدون من اختلافات بعضى جاها حل نمى‏شود.» (10)

درد اجتماعى : شهيد حسينى خود را وقف خدمات اجتماعى كرده بود، با توجه به عدم امكانات لازم به بسيارى از مناطق محروم و شهرهاى مرزى سفر مى‏كرد، و به حل معضلات اقتصادى - فرهنگى توده‏هاى رنج ديده شيعه مى‏پرداخت. او نه تنها در دوره رهبرى اين گونه بود، بلكه در ايام جوانى نيز خدمات اجتماعى‏اش را از كسى دريغ نمى‏كرد و در حد توان به حل آن اهتمام مى‏ورزيد. يكى از دوستان شهيد حسينى در اين باره چنين اظهار نظر مى‏نمايد: «در سال 1354 در حوزه علميه قم بودم، همسرم مريض و در بيمارستان (نيكويى) بسترى بود. شهيد حسينى هم در قم بود. روزى در خيابان ارم (آيت اللّه مرعشى نجفى) مرا ديد و از حال همسرم پرسيد. من از اينكه رابطه آنچنانى با ايشان نداشتم مسئله مريضى همسرم را به او نگفته بودم، از سؤال او تعجب نمودم كه چطور فهميده است ؟

فرداى آنروز بوسيله يكى از همدرسى هايم مقدار سيصد تومان برايم فرستاد تا خرج بيمارستان نمايم و همچنين براى بهبودى همسرم در بيمارستان نياز به خون بود و لذا شهيد حسينى (ره) دو نفر را فرستاد خون دادند. با همكارى آن شهيد بزرگوار بود كه همسرم نجات يافت.

شهيد حسينى پس از رهبرى هم روحيه خدمت به توده‏ها را از دست نداد چون خودش از بين قشر محروم برخاسته بود. درد مردمى داشت و مشكلات آنها را درك مى‏نمود و از اين رو به دورافتاده‏ترين مناطق كشور مى‏رفت. مثلاً در دهات (سند) كه فاقد امكانات مانند برق...بود مى‏رفت و به مشكلات آنها مى‏پرداخت، و حتى عبا را پهن مى‏كرد و نماز جماعت مى‏خواند.» (11)

اخلاق در خانه: اين شهيد بزرگوار در خانه و با خانواده‏اش بسيار ساده و صميمى بود و اخلاقش در روابط خانوادگى همانند اخلاق سياسى و اجتماعى‏اش الگو بود. همسر شهيد در رابطه با روش او در خانه و خصوصيت شخصى‏اش اظهار مى‏دارد: «ما در زندگى با شهيد هيچ مشكلى نداشتيم،

1- او با اخلاق بسيار خوب با ما رفتار مى‏كرد و مى‏فرمود: موقعى كه تمام خانواده را خوشحال مى‏بينم خستگى ام از بين مى‏رود.

2- ايشان تمام پول و مخارج خانه را به دست من مى‏داد و به من كاملاً اعتماد مى‏كرد و هميشه مى‏فرمود: من به شما اعتماد دارم و مى‏دانم كه امور خانه را بهتر از من مى‏توانيد اداره نمائيد.

3- همچنين ايشان براى پذيرايى هر چه بهتر از مهمانان تأكيد مى‏ورزيد.

4- ايشان با خويشان خود با نهايت عطوفت و رأفت رفتار مى‏كرد و اگر از آنها كسى مريض مى‏شد و يا در مصيبتى مبتلا مى‏شد، هر كمكى كه امكان داشت، به آنها مى‏كرد و آنها را يارى مى‏نمود. او از پول شخصى خود براى معالجه آنان اقدام مى‏نمود و حتى در بعضى مواقع آنها را براى استراحت و گذراندن دوره معالجه يا نقاهت، به منزل خود مى‏آورد.

5- هر گاه درباره شهادت كسى خبرى مى‏شنيد مى‏فرمود: چقدر خوشبخت است كه سعادت شهادت را يافته است. ايشان در تمام نمازهاى خود از خدا مى‏خواست كه: خدايا! مرا از اين سعادت محروم نفرما.

6- و همچنين هر كجاى جهان مصيبتى بر شيعيان وارد مى‏شد، ايشان ناراحت مى‏شد و گاه در آنروز غذا ميل نمى‏كرد.

7- در زندگى مبارك خود هميشه كمتر مى‏خوابيد، تقريباً بيشتر وقت شبها را به عبادت الهى اشتغال داشت. و بعد از خواندن نماز فجر كمى استراحت مى‏كرد.

8- به غذاى لذيذ تمايل نداشت. البته درباره مهمانان خويش اينطور نبود. براى آنها با كمال اهتمام دعوت مى‏كرد و غذاهاى خصوصى و لذيذ، تهيه مى‏كرد. (12)

اسلام گرايى : شهيد حسينى چه قبل از رهبرى و يا بعد از آن مدافع سر سخت اسلام و ارزشهاى آن بود و لحظه‏اى از سنگر پاسدارى دين غافل نشد. در مجامع علمى و سخنرانى‏ها شالوده زندگى سالم را در سايه قرآن دانسته و عمل به آن را مايه سربلندى مسلمين مى‏دانست. در اين مورد چنين گفته است: «قرآن خاص ابدى سعادت بشرى است و انسان را از ذلت و نكبت مى‏رهاند.» و در موضوع قرآن و هدايت مى‏گفت:

«قرآن فقط يك كتاب فقهى و تربيتى نيست، بلكه شامل اصول سياسى، اجتماعى، اقتصادى، عدالتى، روحانى و مادى نيز مى‏باشد. مسلمانان تا وقتى كه به قرآن عمل مى‏كردند، سر فراز و رستگار و با سعادت بودند، و از لحظه‏اى كه از تعليمات اين كتاب آسمانى دورى جسته‏اند در معرض زوال و نابودى قرار گرفته‏اند. آن عظمت از دست رفته مسلمانان زمانى بر خواهد گشت كه مسلمين راه‏هاى غلط و انحرافى را ترك كرده و به قرآن روى آورند و به تعليمات آن عمل نمايند و قرآن را رهنماى خويش و چراغ زندگى خود قرار بدهند.»(13)

اين شهيد (ره) براى وحدت اسلامى زياد زحمت كشيد. با علماء اهل سنت پاكستان و ساير بلاد و مسلمانان رابطه‏اى صميمى داشت. و قلمرو فعاليت‏هاى فرهنگى خود را تا شهرهاى سنّى نشينى گسترش داده بود و با نفوذ كلام و نفس پاكى كه داشت، خيلى‏ها را شيفته فرهنگ اهلبيت (ع) ساخت. فرزندش مى‏گويد:

«در پاكستان منطقه‏اى است به نام (چارسده و ديز) كه از مناطق صد در صد سنّى نشين هستند و تعصب عجيبى نسبت به شيعيان دارند، شهيد حسينى در آنجا تبليغات خود را شروع كرد و براى مردم آنجا كتاب مى‏فرستاد و سخنرانى مى‏كرد. مهمترين هدفى را كه در اين كار دنبال مى‏كرد، اين بود كه اتحاد بين تسنّن و تشيّع محكمتر شود. بحمد اللّه در آنجا صدها نفر علاقمند به شيعه شدند و هم اكنون افراد ديگرى هم كه توسط شهيد حسينى ؛ شيعه شدند، خود بخود فعاليت‏هاى مذهبى و تبليغى دارند.»(14)

يكى از طلاب پاكستانى در اين رابطه چنين مى‏گويد: «در سال 1354 با هم مكه مشرف شديم، در «منى‏» چادر بزرگ به پا شده بود و علماء پاكستانى كه از اهل سنت بودند، در آنجا ساكن بودند. شهيد عارف حسين حسينى (ره) دعاى عرفه را خواندند، آنچنان جذاب و توأم با قلب شكسته بود كه حتى برادران سنى اشك مى‏ريختند وقتى به مكه آمديم از شهيد حسينى و همراهان دعوت كردند و در فضاى بسيار دوستانه به گفتگو پرداختند.»(15)

استعمار ستيزى : شهيد حسينى (ره) در برابر دشمنان دين، از خود سازش نشان نمى‏داد و از مجامع سياسى، با قاطعيت نظام استكبارى را مورد حمله قرار مى‏داد و سر چشمه مفاسد سياسى و اقتصادى جهان را آمريكا معرفى مى‏كرد و با وجود نفوذ گسترده استعمار آمريكايى در پاكستان، هراسى نداشت و اين چنين جهان استعمار را مورد انتقاد قرار مى‏داد: «براى ما تعجب آور نيست اگر مى‏بينيم براى ايجاد اختلاف بين مسلمانان پاكستان مسجدى به نام (مسجد فيصل) در اسلام آباد ساختند و يا براى ايجاد اختلاف در بين مسلمانان پاكستان، دانشگاه‏هايى را بوجود آوردند. پس ما اين منطق را درك مى‏كنيم كه تنها با اين كارها منافع خود را دنبال مى‏كنند، بخاطر منافع خودشان مسلمانان را به جان يكديگر مى‏اندازند، براى منافع خودشان مساجد و مدارس را به صورت سنگر در مى‏آورند ولى ما اين منطق را درك نمى‏كنيم آن كه آل سعود به چه دليل براى از بين بردن انقلاب نيكاراگوا به نهضت ضد انقلابى «كنترا» كمك‏هاى مالى مى‏كند؟!

آمريكا كه خود را جمهورى خواه و حكومت خود را جمهورى مى‏انگارد، ببينيد در «پاناما» به چه توطئه هايى كه عليه پاناما دست نمى‏زند. «گرانادا» را ببينيد كه آمريكا چگونه بوسيله ارتش خود، حكومت آنجا را سرنگون و حكومتى مطابق خواسته‏هاى خود در آنجا بوجود آورد. اين آمريكا كه به «مسكو» رفته و حقوق بشر را به گورباچف، تدريس مى‏كند. ما در رابطه با همين حقوق بشر مى‏پرسيم: آقاى «ريگان»! شما سخن از حقوق كدام بشر را مطرح مى‏كنيد؟ آيا فلسطينى‏ها بشر نيستند؟ آيا در لبنان بشر نيست؟ «ويتنامى‏ها» بشر نبودند ؟ در آفريقاى جنوبى بشر نيست؟ آنهايى كه در ايران در هواپيما و در حال سفر بودند، بشر نبودند؟ اين كدام بشر است كه آمريكا از آن دم مى‏زند؟ اين بشر همان بشرى است كه براى منافع آمريكا كار كند. چه اين بشر، يهودى باشد و چه حكّام به اصطلاح مسلمان.» (16)

و ديگر سخنرانى‏هاى اين شهيد كه در اين فرصت كوتاه نمى‏شود آنرا گنجانيد، همه بيانگر شجاعت و قاطعيت او در برابر استكبار جهانى و در رأس آن، آمريكا است.

 
 
 
 
 
 

 

گروه علي ولي الله
 
 
 
اشهد ان لا اله الا الله
اشهد انَّ محمَّداً رسول الله
اشهد انَّ عليّاً ولي الله
گروه علی ولی الله
æÈáǐ Úáی æáی Çááå





No comments:

Post a Comment

Blog Archive