Quran Interactive Recitations - Click below

Friday, October 16, 2009

¤ Ali Valiyollah Group ¤ چهار تأمل «انعکاسی» در باب فتنه

 

چهار تأمل «انعکاسی»* در باب فتنه


سال 1388 هجری شمسی... نه! سال 36 هجری قمری است! در آستانهی جنگ جمل. عدهای از صحابه و یاران قدیمی که به قدرت نرسیدهاند، «پیراهن عثمان» را عَلَم کردهاند برای انتقامجویی. ابوموسی اشعری -فرماندار کوفه- نمیخواهد وارد جنگ بین «دو گروه از مسلمین» شود و میگوید «باید از آن کناره گرفت»! امیر مومنان -علیهالسلام- در نامهای به او، شرایط زمانه و مختصات فتنه را تبیین میکند: 

...مَا هِيَ بِالْهُوَيْنَى اَلَّتِي تَرْجُو وَ لَكِنَّهَا اَلدَّاهِيَةُ اَلْكُبْرَى يُرْكَبُ جَمَلُهَا وَ يُذَلَّلُّ صَعْبُهَا وَ يُسَهَّلُ جَبَلُهَا فَاعْقِلْ عَقْلَكَ وَ اِمْلِكْ أَمْرَكَ وَ خُذْ نَصِيبَكَ وَ حَظَّكَ فَإِنْ كَرِهْتَ فَتَنَحَّ إِلَى غَيْرِ رَحْبٍ وَ لاَ فِي نَجَاةٍ.(نهج البلاغه / نامه 63)

...حوادث جاری کشور آنچنان آسان نیست که تو فکر می‏کنی، بلکه حادثهی بسیار بزرگی است که باید بر مرکبش سوار شد، و سختی‏های آن را هموار کرد، و پیمودن راه‏های سخت و کوهستانی آن را آسان نمود، پس فکرت را بهکار گیر، و مالک کار خویش باش، و سهم و بهره‏ات را بردار، اگر همراهی با ما را خوش نداری کناره گیر، بیآنکه مورد ستایش قرارگیری یا رستگار شوی...

 

یک - وجود

قدیمها هم عدهای تحلیلها و هشدارهای بصیرتمند را توهم توطئه میدانستند!

...اِنَّ الْفِتَنَ اِذا اَقْبَلَتْ شَبَّهَتْ، وَ اِذا اَدْبَرَتْ نَبَّهَتْ. يُنْكَرْنَ مُقْبِلات، وَ يُعْرَفْنَ مُدْبِرات. يَحُمْنَ حَوْمَ الرِّياحِ، يُصِبْنَ بَلَداً وَ يُخْطِئْنَ بَلَداً... (نهج البلاغه / خطبه 93)

...فتنه ها آنگاه كه روی آورند با حق شباهت دارند، و چون پشت كنند حقيقت چنانكه هست، نشان داده می شود، فتنهها چون میآيند شناخته نمیشوند، و چون میگذرند، مورد شناسايی قرار میگيرند، فتنهها چون گردبادها میچرخند، از همه جا عبور میكنند، در بعضی از شهرها حادثه میآفرينند و از برخی شهرها میگذرند...

 

انعکاس یک

بعضی هنوز هم عمق فتنهای که اتفاق افتاد را متوجه نشدهاند و آن را موضوعی پیش پا افتاده میدانند که خیلی راحتتر از اینها میتوانست حل شود! شاید اگر با مدیریت و تدبیر بینظیر رهبر انقلاب، کمر این فتنهی عظیم نمیشکست، امروز نیاز به توضیحی در این باب نبود و همه آن را قبول داشتند! و قاعدتاً ما هم در این نوشته از «جمهوری اسلامی» با فعل ماضی بعید یاد میکردیم!

به نظر میرسد همین سرگردانی «خواص» در تشخیص مختصات این فتنه، بهترین دلیل است برای عمق و پیچیدگی آن. آفتاب آمد دلیل آفتاب! اجرای موبهموی دستورالعملهای مشخص انقلاب رنگی چیزی نیست که بتوان آن را اتفاقی دانست. آنچه بعد از انتخابات 22 خرداد رخ داد، مطابق همان سناریوی وارداتی و کاملاً قابل پیشبینی بود. چنانکه چند روز قبل از انتخابات در نامهای سرگشاده به مهندس موسوی، پس از برشمردن شواهد و قرائن اجرای این پروژهی آمریکایی در کشورمان، وقایع پس از انتخابات را پیشبینی کرده بودیم: «...مطالعه‌ی پروژه‌ی آمریکایی انقلاب مخملی در گرجستان و اوکراین، حاکی از تطابق نشانه‌های فوق‌الذکر با روند این انقلاب‌ها دارد. و حتی صحبت‌هایی از رابطه‌ی برخی طراحان این برنامه‌ها در کشور، با بنیاد آمریکایی سوروس -که مجری انقلاب‌های مخملی در جهان است- وجود دارد... جناب آقای مهندس موسوی! می‌توان حدس زد که این فرایند چه هدفی را دنبال می‌کند و به کجا می‌انجامد. جریانی سعی دارد در صورتی که مردم ایران کسی جز جنابعالی را برای خدمت در مسند ریاست‌جمهوری دهم انتخاب نمایند، کشور را دچار آشوب و ناامنی کرده، و اهداف مخالفان نظام را تحقق بخشد... از شما که بارها پیروی خود از خط امام را اعلام نموده‌اید، انتظار می‌رود با محکوم کردن اقدامات آشوب‌طلبانه این جریان، و نفی قاطعانه‌ی القائات دشمن پیرامون عدم سلامت انتخابات، نگرانی موجود در بین ملت ایران را به طور کلی رفع نمایید. هرچند همه می‌دانند که نظام اسلامی امروز بسیار مستحکم‌تر از آن است که این قبیل اقدامات بتواند خللی در آن ایجاد کند» (نامهی سرگشادهی بسیج دانشجویی دانشگاه امیرکبیر - 19 خرداد 88).

 

دو - ماهیت

منشأ فتنه کجاست؟ و چه سیری را میپیماید؟

اِنَّما بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ اَهْواءٌ تُتَّبَعُ، وَ اَحْكامٌ تُبْتَدَعُ (نهج البلاغه / خطبه 50)

همواره آغاز پديد آمدن فتنهها، پیروی از هوای نفس، و بدعتگذاری در احكام است.

...تَبْدَأُ فى مَدارِجَ خَفِيَّة، وَ تَؤُولُ اِلى فَظاعَة جَلِيَّة. شِبابُها كَشِبابِ الْغُلامِ، وَ آثارُها كَآثارِ السَّلامِ (نهج البلاغه / خطبه 151)

... [فتنه] به رهگذرهای ناپيدا درآيد، و به زشتی و رسوايی انجامد، آغازش چون دوران جوانی خوش و دلربا، و آثارش چون آثار باقيمانده بر سنگ خارا زشت و ديرپاست.

 

انعکاس دو

نامزد شکستخوردهی انتخابات در همان شب روز رأیگیری و قبل از آنکه صندوقها برای شمارش آرا باز شده باشند، خبرنگاران را دعوت، و -با کمال شگفتی- اعلام پیروزی قطعی در انتخابات میکند! روز بعد که آراء صندوقها شمارش و اعلام میشوند، آشوبها در تهران شروع میشود. اعلام ریز آراء صندوقها -برای اولین بار در تاریخ انتخاباتهای کشور- فرصتی بیبدیل را فراهم میسازد برای شناسایی و رسیدگی به کوچکترین ادعاهای تخلف. اما راه اعتراض قانونی را به صرفه نمیبینند! کلیگویی را پیش میگیرند که تنها چاره است برای مشخص نشدن واقعیت! حتی هنوز که چندماه از انتخابات گذشته، از شواهد دقیق و قابل بررسی ادعاهای تقلب و لیستی از این صندوقهای مورد اعتراض خبری نیست. قبول نکردن شکست توسط کسی، انتقام از نظام به خاطر احساس بیآبرو شدن -درست یا غلط- توسط کسی، و... هواهای نفسانی است که قطعاً عاملی اساسی در این حوادث بوده است. اما اینها همه -دانسته یا ندانسته- قطعات پازل کسی دیگر بودند. «هوای بزرگ» را باید جای دیگری جستجو کرد؛ نزد «شیطان بزرگ»، که دشمنیاش با جمهوری اسلامی -این ثمرهی همه مجاهدتهای انبیا و اولیا در طول تاریخ- امری است روشن و غیرقابل تردید. ریشهی طراحی این سناریوی پیچیده را نیز باید در ظهور جمهوری اسلامی به عنوان قطب جدید قدرت در تعاملات جهانی جستجو کرد. ایران -این جوان سرکش در برابر حاکمان خودخواندهی جهان- باید جوری متوقف میشد، چون علیرغم تمام فشارها و تحریمها، در زورآزمایی پروندهی هستهای در برابر تمام قدرتمندان جهان، بدون عقبنشینی پیروز شده بود. زمین بازیاش دیگر نه خیابانهای تهران، که عراق و افغانستان و لبنان و فلسطین و آمریکای لاتین، و حتی خود آمریکا (مثلاً: دانشگاه کلمبیا) بود! تهدیدات جدی نظامی در سال 87 تسلیماش نکرده بود. حتی ارادهاش در جنگ غزه (دی ماه 87) بر ارادهی تمام «دنیا» چربیده بود؛ نبردی که –بعد از شکست سنگین در جنگ با حزبالله لبنان- در واقع دومین جنگ جهان غرب (و حکّام خائن عربی تابعشان) در این چند سال اخیر بود با شاخهای از درخت انقلاب، پس از ناامیدیشان از امکان پیروزی در جنگ نظامی با تنهی اصلی این درخت تنومند. همهی اینها را اضافه کنید به پیشرفتهای چشمگیر ایران در حوزههای مختلف، و نیز اقبال پیوستهی ملت ایران در انتخاباتهای اخیر به جریاناتی که به آرمانهای انقلاب اسلامی نزدیکتر و به دشمنی با مستکبران مصرترند. راهی دیگر برای مقابله با ایران باید تجربه میشد... موسسهی تحقیقات استراتژیک دموکراتهای آمریکا در گزارش خود پس از بررسی تفصیلی و دقیق تمام راههای ممکن، به سوال «Which Path to Persia?»، این طور جواب داد : «انقلاب مخملی»!

 

سه - فایده

... آمدهاند پیش رسول خدا :

...وَمِنْهُمْ مَنْ یقُولُ ائْذَنْ لِی وَلَا تَفْتِنِّی (سوره توبه / آیه 49)

بعضی از آنها میگویند: «به من اجازه بده به جنگ نیایم ، و مرا با بردن در صحنه جهاد به فتنه مینداز!».

این حرف منافقان است! اما عالم را سنتی دیگر است:

أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یتْرَكُوا أَنْ یقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یفْتَنُونَ  وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَلَیعْلَمَنَّ الْكَاذِبِینَ (سوره عنکبوت / آیات 2و3)

آیا مردم گمان کردند همین که بگویند: «ایمان آوردیم»، به حال خود رها میشوند و در فتنه (آزمایش) نخواهند شد؟!  ما کسانی را که پیش از آنان بودند را مورد «فتنه» (آزمایش) قرار دادیم (و اینها را نیز امتحان میکنیم)؛ باید علم خدا درباره کسانی که راست میگویند و کسانی که دروغ میگویند تحقق یابد!

 

انعکاس سه

علمای لغت نوشتهاند: «در اصل، فتنه به معني گداختن زر در بوته است براي به دست آوردن عيار آن». هر ماده را در آتش «فتنه»، آستانهی تحملی است -چنانکه هر انسان را-. طلای ناخالص را در آتش میبرند تا ناخالصیهایش -که تاب کمتری دارند در مقابل حرارت- ذوب شوند و فلز، کوچکتر ولی خالصتر گردد. انقلاب اسلامی، طلای ناخالص زمانه است که این روند خالصسازی را در این 30 سال با سرعتی باورنکردنی طی کرده است. این صحنههای گوناگون و پشت سر هم فتنه، که مرحله به مرحله مقداری از ناخالصیهای «چسبیدهتر» به طلای انقلاب را از آن جدا کرد، گویی دورهی فشردهی روندی بوده به طول قرنها. هر بار امتحانی پیچیدهتر، آمیختهتر شدن باطل به حق، سختتر شدن تشخیص ظاهر و باطن دین، سقوط عدهای از خواص، و بالا رفتن عیار طلای انقلاب. کمربندها را محکم ببندیم که این روند همچنان ادامه خواهد داشت. «با علی در بدر بودن شرط نیست، ای مسلمان نهروان در پیش رو ست»... جدا شدن عدهای از انقلاب، اقتضای فتنه است، و فتنه خود اقتضای گلچین شدن مردان ناب –بدون ناخالصی-، برای آن اتفاق بزرگ آخرالزمان که تمام هویت انقلاب اسلامی زمینهسازی برای آن است. فتنه را این طور هم باید دید؛ «او» منتظر بالا رفتن عیار ماست...

 

چهار - وظیفه

جبهه را باید شناخت، که شناختن اتفاقی که در فتنه میافتد، لازمهی تعریف صحیح مبارزهی مقتضی است؛

...فَتَزيغُ قُلُوبٌ بَعْدَ اسْتِقامَة، وَ تَضِلُّ رِجالٌ بَعْدَ سَلامَة، وَ تَخْتَلِفُ الاَْهْواءُ عِنْدَ هُجُومِها، وَ تَلْتَبِسُ الاْراءُ عِنْدَ نُجُومِها... (نهج البلاغه / خطبه 151)

...[در فتنه] قلبهايی پس از استواری میلغزند، و مردانی پس از درستی و سلامت، گمراه میگردند، و افكار و انديشهها به هنگام هجوم اين فتنهها پراكنده، و عقايد پس از آشكار شدنشان به شك و ترديد دچار میگردد...

 

انعکاس چهار

اعلام جنگ -مطابق قانون اساسی- از وظایف ولی فقیه و فرمانده کل قوا است. و بودن کشور در شرایط جنگی –جنگ نرم- اعلام شده است. دنبال صدای توپ و تانک نباشیم که جنگ نرم را مختصاتی دیگر است. باید همین سکوت را شنید و سرزمینهای تسخیر شده توسط دشمن را آزاد کرد. کدام سرزمین؟ قلبها و ذهنهای جمعی از مردم. هر جا یقینی به شک تبدیل شده، هر جا محبتی به بغض، هر جا امیدی به یأس،...

این ویژهنامهی نشریهی انعکاس، به مثابهی عملیاتی است در صحنهی این جنگ نرم که برای آزادسازی بخشی از سرزمین اذهان و قلوبی که به تسخیر رسانههای دشمن درآمده، طراحی شده است؛ با تأسی از بزرگ بسیجی عرصهی روشنگری و دفاع از ولایت –عمّار یاسر-، و با رمز عملیات «یا حق»!


-------------------------------------------

* : این مقاله، در ویژه نامه ی حوادث پس از انتخابات نشریه ی «انعکاس» بسیج دانشجویی امیرکبیر به عنوان سرمقاله منتشر شده است.


__._,_.___
������ ���� �� ���� ���� � ��� � ��� �������:
����� ���� �� ��� ���� ���� ������ ������ , � ������ ������� , � ������ ������� , � ������ ��� ����� ����� , ���� ����� ������� , � ��� ����� ������� ,����� ���� , � ������ ������� , �� ��� ��� �� ��� ��� �� ����� �� ��� ��� ����� , ((1)) .
������ ��� ����� ���� �� ���� � �с��� ����� , �� ����� ����� ����� ��ѐ ����� , �� �� ������� ����, ������� ����� , ����� �� ����� ����� ���� ������ ����� , ����� ����� ���ܐ��� �� ��� �� �� ����� ����� ����, � ��� �������� ���, ������ ���� �� ����� �� �� ��� �����, ����� ������ � �� ����� �� ����� �� ����� �� ������ ��� ���� �� ��� ���� , ����� ����ϐ��� ����� ���� ��� .

http://groups.yahoo.com/group/Ali_valiyollah

�� ��������� ������������ ��� (�) ����� ��ʐ��� ���.�� ��� ��ѐ����� ���� �� ��� ������� � ����� � ���� � ������ ������� ����� � ����� ���� �� ���� ��� ���� ����� ����� �� ������ ����� �� �� ���� ��� ����� . �� ���� �� ���� ���� ��� �������� ��� �� ����� ����� ��� �������
     ������ ���
��������� ��� ��� ���� � �����
.

__,_._,___

No comments:

Post a Comment

Blog Archive