Quran Interactive Recitations - Click below

Sunday, September 20, 2009

¤ Ali Valiyollah Group ¤ A Closeup from Ayatollah Khamenei

 


به نام خدا


کوفي عنان (دبير کل سابق سازمان ملل) و امام خامنه اي :



در اولين ملاقاتي که مقام معظم رهبري با کوفي عنان، دبير کل سابق سازمان ملل داشتند، در آغاز مذاکرات، درباره ي تاريخچه کشور غنا و شخصيت هاي بزرگ آن و موقعيت سياسي و اجتماعي کشور غنا صحبت کردند.
کوفي عنان بعد از ملاقات گفت: من با اينکه اهل غنا هستم،درباره کشور خود به اندازه ي ايشان اطلاع ندارم.
ايراني ها و مسلمان ها بايد افتخار کنند که چنين رهبري دارند.اي کاش ايشان دبير کل سازمان ملل بودند.
ايشان از همان ابتداي ملاقات، قلب مرا تسخير کردند...


من با شخصيت هاي مختلفي از جمله ژاک شيراک و هلموت کهل ديدار داشته ام که به شدت تحت تاثير قرار گرفته ام ؛ ولي در ملاقات با ايشان احساس کردم:
هنوز کسي را مثل ايشان نديده ام.
شخصيت معنوي ايشان چنان مرا تحت تاثير قرار داد که ژيش خودم فکر کردم چرا شخصيتي مثل من بايد دبير کل سازمان ملل باشد . پس از اين ديدار شخصيت هايي که مرا جذب کرده بودند ، همه را به فراموشي سپردم .
هميشه معتقد بودم شخصيت هاي معنوي و عرفاني از مسائل سياسي اطلاعي ندارند ولي در ديدار اخيرم ايشان را در اوج قداست ، شخصيتي سياسي ديدم که آنچه از سياسيون بزرگ در ذهنم بود همه را پاک کردم .





سخنان خاوير پرزدکوئيار (دبيرکل ‌اسبق سازمان ملل‌ متحد) در مورد مقام معظم رهبري :









بعد از صدور قطعنامه 598 سازمان ملل، از سوي کشورهاي قدرتمند دنيا بر ايران فشارهاي زيادي وارد مي شد تا آن را بپذيريم. در همان ايام ،خاوير پرزد کوئيار، دبير کل وقت سازمان ملل متحد،براي رايزني هاي لازم به ايران آمد و با حضرت آيت الله خامنه اي ( که آن زمان رئيس جمهور بودند) ملاقات کرد.


پس از ملاقات، دکوئيار به من گفت : رئيس جمهور شما از کدام دانشگاه علوم سياسي فارغ التحصيل شده است؟ گفتم چطور؟ گفت: من از چند دانشگاه معتبر دنيا مدرک دکتراي علوم سياسي دارم و بيش از سي سال است که کار سياسي مي کنم و ده سال است که دبير کل سازمان ملل هستم. در اين مدت کمتر شخصيت سياسي و رئيس جمهوري هست که وي را نديده و با او گفتگو نکرده باشم، ولي تاکنون شخصيتي سياستمدار و هوشمندتر از رئيس جمهور شما نديده ام...


( دکتر بشارتي،وزير اسبق کشور )








سخنان ولاديمير پوتين در مورد مقام معظم رهبري :





در سفر اخير رئيس جمهور روسيه به ايران، با توجه به توضيحاتي که مسولان تشريفات رياست جمهوري روسيه درباره ي مقام معظم رهبري و جايگاه ولايت فقيه در جمهوري اسلامي به وي داده بودند، وي در طول مسير خود از فرودگاه تا مکان استقرار خود، مدام مي پرسيد که من چگونه بايد رفتار کنم؟ وقت ملاقات من با ايشان در چه زماني است و ايشان را چگونه بايد خطاب کنم؟ اين اضطراب پوتين تا حدي بوده است که حتي درخواست مي کند که اگر در ملاقات با مقام معظم رهبري عرف بر اين است که کفشها را در آورند، همين طور عمل نمايد.


ولاديمير پوتين که هيچ تعلق مذهبي نداشته و شخصي لائيک به شمار مي رود، پس از ديدار با رهبر انقلاب مي گويد: با عنايات به مطالعاتي که من درباره ي مسيح داشته ام، در ملاقات با رهبر ايران، تمام ويژگي هاي نوشته شده براي مسيح را در آيت الله خامنه اي ديدم و برايم متجلي شد.


وي ادامه داده است: حکيم بزرگي در ايران نشسته است که به ذهن من خطور نمي کرد او تا به اين حد همه جانبه نگر باشد.


او حکيم و دانشمندي است که تصميم گيري و تنظيم سياست ايران با اوست و با وجود درايت و هوش سرشار ايشان، هيچ خطري متوجه ايران نمي شود.من در ملاقات با ايشان، معناي واقعي قانون اساسي جمهوري اسلامي و مفهوم ولايت فقيه و ولايت علماي ديني را که شنيده بودم، فهميدم...


روزي در محضر مقام معظم رهبري بودم كه يكي از علماي موجه به آقا گفتند: آقا اين چه وضعي است؟

به فقرا رسيدگي نمي‌شود. آقا فرمودند: پيشنهاد شما چيست؟ آن شخص گفتند: من پيشنهاد مي‌كنم كه يك صندوق پيشنهادات راه بيندازيد. آقا سر مباركشان را پايين انداختند و فرمودند: من بيش از بيست سال تجربۀ مديريتي در اين كشور دارم، اين كار جواب نمي‌دهد. سپس درباره مشكلاتي كه اين شخص از منطقۀ خودشان مطرح كرده بودند آقا اطلاعاتي را مطرح كردند و اين شخص مبهوت مانده بود كه مقام عظيم الشأن ولايت اين اطلاعات را از كجا آورده‌اند. سپس آقا فرمودند: از چندين كانال متفاوت، اطلاعات به من مي‌رسد و اطلاعاتي به من مي‌رسد كه مسئولين دفتر نيز از آن بي‌خبرند!

حجة الاسلام و المسلمين كعبي(عضو مجلس خبرگان رهبري)




نگاه شما به حوادث پس از انتخابات در ايران چيست؟

نصرالله:در حوادث پس از انتخابات ايران، تبليغات سوء و گسترده در رسانه‎هاي عربي موجب شده بود كه دوستان ايران شديدا نگران شوند. رمضان عبدا... (دبيركل جهاد اسلامي) خيلي نگران بود. پيكي پيش من فرستاده بود و اين سؤال را داشت كه به آقا سيد بگوييد آيا از حوادث ايران نگران هست يا نه؟ گفتم بگوييد من اصلا نگران نيستم، گفتند چرا؟ گفتم كسي كه آقا (آيتالله خامنه‎اي) را بشناسد نگران نمي‎شود. شما هم بدانيد آينده بهتر از اين خواهد بود. «عسي أن تكرهوا شيئا و هو خير لكم». در رسانه‎هاي عربي تبليغات شديدي عليه ايران جريان داشت. اگر كسي چند دقيقه در مقابل شبكه‎هايي مثل العربيه مي‎نشست فكر مي‎كرد در ايران چه شده است و به زودي به هم مي‎ريزد. روي اين موضوع خيلي كار شده بود كه ايراني‎ها دنبال زندگي خودشان هستند و شعار «اول ايران» را داده‎اند (برق تهران، آب آبادان و...) مي‎خواستند بگويند آنان‎كه به آقاي موسوي رأي دادند، اعتراض دارند كه ايران طرفدار فلسطين و لبنان باشد. بنابراين حضور مردمي در روز قدس آينده خيلي مهم است. تظاهرات بزرگ به دنيا ثابت مي‎كند كه ايران عوض نشده است.

معروف است كه شما خاطرات فراواني هم از همراهي با حضرت آيت ا... العظمي خامنه‎اي داريد. به آن‎ها هم اشاره‎اي مي‎كنيد؟

نصرالله: خيلي مسايل در گذشته داشتيم. اكثريت همه مسئولين يك نوع فكر مي‎كردند و نظر مي‎دادند و آقا هم نظر ديگري مي‎داد. بعد مي‎ديديم نظري كه آقا داده‎اند صائب است و نتيجه‎بخش. من خيلي با حضرت آقا محشور بوده ام .مسايل زيادي دارد كه اگر بگويم تا صبح تمام نمي‎شوند، بعد از حادثه يازده سپتامبر آقا فرمودند: نگران نباشيد. يازده سپتامبر شروع نزول آمريكا است. آمريكا به اوج خود رسيده است و آغاز نزول آن است. اين‎ها از كجا است؟ اين‎ها از هدايت الهي است. هميشه آقا به آينده خوش‎بين است. قدر آقا را بدانيد. يكي از علماي شيعه مدينه آمده بودند و نگران بودند. به ايشان بعضي از مسايل را تعريف كردم و مسايلي درباره آقا گفتم و اطمينان دادم.

در جنگ تموز (جنگ سي‎وسه روزه)، تحليل‎ها حاكي از يك جنگ محدود بود. فكر مي‎كردند چند تا ساختمان را مي‎زنند، حملات محدودي براي آزادي اسرا انجام مي‎دهند و تمام مي‎شود، لكن از روز دوم تهاجم وسيعي را آغاز كردند و تقريبا همه‎جا را زدند. در اتاق عمليات بوديم و مقابله مي‎كرديم. وضعيتمان خوب بود، ولي چند نفر از دوستان از نظر روحي و عاطفي ناراحت بودند. آيا اسير گرفتن امل باعث اين تهاجم و جنگ شده است؟ اين سؤال ذهنمان را آزار مي‎داد و بچه‎ها را در فشار روحي قرار مي‎داد. هرچند اين مسئله در اصل اداره جنگ و مقاومت تأثيري نداشت. در اين شرايط حساس بود كه پيام الهام بخش آقا، رسيد: «اين حمله از قبل تدارك ديده شده است. مي‎خواستند در غفلت حزب الله تهاجم وسيع داشته باشند. همه‎جا را بزنند و بعد حمله زميني بكنند و مسلط بشوند و شروط خود را تحميل كنند. اين‎هايي كه رفتند اسير گرفتند، لطف خدا بود، اين جنگ احزاب است «ستبلغ القلوب الحناجر» اگر به خدا توكل كنند و مقاومت كنند پيروزند به آقاي سيد حسن نصرا... بگوييد پيروزيد و اگر در اين جنگ پيروز شويد قدرتي مي‎شويد كه هيچ قدرتي در مقابلتان نمي‎ايستد. اين را هم بگوييد كه آن‎ها مي‎خواستند حمله كنند. اسير گرفتيم جنگ را جلو انداختند و آخرين سفارششان هم اين بود كه به امام زمان (ع) توسل كنيد.

اين پيغام، بسيار الهام‎بخش بود. مشكل روحي و عاطفي ما را حل كرد. آن‎ را لطف الهي دانستيم و اميدوار به پيروزي شديم. در سخنراني‎ها هم گفتيم كه دشمن از قبل برنامه‎ريزي براي حمله داشته و مي‎خواستند در پاييز حمله كنند و لكن بعد از حادثه اسيرگيري حمله را به تابستان آوردند، وقتي ما اين حرف را زديم، خيلي از تحليل‎گران سياسي جهان عرب آمدند آن را تأييد كردند. آقاي حسين هيكل در حمايت از اين حرف مصاحبه كرد و گفت من هم اطلاع داشتم و در تحليل به آن رسيده بودم. روزنامه‎هاي معروف جهان عرب هم اين تحليل را واقع‎بينانه معرفي كردند. از سياسيون لبنان افرادي مثل ميشل عون هم آن ‎را تأييد كردند. اما يك چيز براي خود من سؤال بود كه آقا، اين حرف را از كجا مي‎دانسته و با چه دليلي گفته است؟



مقام معظم رهبري نسبت به سبک هاي محلي در شعر خواني و مداحي ، مهارت خاصي دارند.
در يکي از جلسه ها که شاعران در محضر ايشان بودند و شعر مي خواندند ، بنده نيز توفيق حضور داشتم. جلسه در سوسنگرد يا هويزه بود. در آن روز يکي از شاعران به آقا عرض کرد: اگر اجازه مي فرماييد ، من شعري به زبان محلي دشت آزادگان بخوانم.
مقام معظم رهبري فرمودند: بفرماييد.
وي شعري را با زبان عربي خواند. بعد از تمام شدن شعر ، آيه الله خامنه اي به او گفتند: اين شعر شما به سبک شادگان بود ، نه به زبان محلي دشت آزادگان!
کسي که شعر را خوانده بود ، گفت: حق با شماست! من توجه نداشتم. اين روش ، سبک محلي شادگان بود



در ملاقاتي كه موسيقي دانان و خواننده ها با مقام معظم رهبري داشتند، ايشان مفصّل در مورد انواع موسيقي، ابعاد موسيقي، شكل ها و رديف هاي آوازي صحبت كردند. آقاي دكتر لاريجاني تعريف مي كرد: زماني كه سخنراني تمام شد، تمام صاحب نظراني كه حضور داشتند حتي اشخاصي كه خود صاحب سبك مي باشند از اطلاعات وسيع ايشان، متحيّر مانده بودن


يكي از مسئولان نظامي دستور تصرف مكاني را صادر كرده بود. گرچه حق با او بود، اما شيوه اقدام قانوني نبود. سازمان قضايي نيروهاي مسلح گزارش حادثه را تنظيم و خدمت مقام معظم رهبري ارسال كرد. ايشان در زير آن گزارش، مرقوم فرمودند: با متخلف برخورد كنيد ولو پسر من باشد


يك روز كه در منزل مقام معظم رهبري در خدمت ايشان بودم بحث ما قدري به طول انجاميد و نزديك مغرب شد. پس از اقامه نماز در محضر ايشان، معظم له رو به من كردند و فرمودند: آقا رحيم! شام را مهمان ما باشيد. بنده در عين حال كه اين را توفيقي مي دانستم، خدمتشان عرض كردم: اسباب زحمت مي شود. مقام معظم رهبري فرمودند: نه! بمانيد هر چه هست با هم مي خوريم. وقتي سفره را پهن كردند و شام را آوردند، ديدم غذاي ايشان و خانواده شان چيزي جز املت ساده نيست. من نيز بر آن سفره مهمان بودم و مقداري از همان غذاي ساده را خوردم.



چند روز پس از خواستگاري خانواده بزرگوار حضرت آيت الله خامنه اي از دختر بنده، خدمت مقام معظم رهبري رسيدم. ايشان فرمودند: آقاي دكتر! اگر خدا بخواهد با هم خويشاوند مي شويم . عرض كردم چطور؟ فرمودند: آقا مجتبي و دختر خانم شما ظاهراً يكديگر را پسنديده اند و در گفتگو به نتيجه رسيده اند. حالا نظر شما چيست؟ عرض كردم: آقا اختيار ما هم دست شماست! آقا فرمودند: شما و همسرتان استاد دانشگاه هستيد و زندگي شما با زندگي ما متفاوت است. تمام زندگي ما غير از كتاب هايم، يك وانت لوازم كهنه است. خانه ما هم دو اتاق اندروني دارد و يك اتاق بيروني كه مسئولان مي آيند و با من ديدار مي كنند. من پولي براي خريد خانه ندارم. خانه اي اجاره كرده ايم كه قرار است، در يك طبقه آن آقا مصطفي و در طبقه ديگر آقا مجتبي زندگي كنند. ما زندگي معمولي داريم و شما زندگي خوبي داريد، مثل ما زندگي نكرده ايد. آيا دختر شما حاضر است با اين وجود زندگي كند؟! زيبايي و دقت سخن رهبر معظم انقلاب براي من بسيار جالب بود. موضوع را به دخترم گفتم و او با روي باز استقبال كرد

غلامعلي حداد عادل )نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي)



وظيفه خود مي دانم اين مهم را به مردم مسلمان و انقلابي ايران بگويم كه من از وضع منزل حضرت آيت الله خامنه اي مطلع هستم. در خانه مقام معظم رهبري هرگز بيش از يك نوع غذا بر سر سفره نيست. خانواده ايشان روي موكت زندگي مي كنند. روزي به منزل ايشان رفتم، يك فرش مندرس و پوسيده زير پاهايم پهن بود كه من از زبري و خشني آن فرش- كه ظاهراًجهيزيه همسر ايشان بود- اذيت مي شدم از آنجا بر خاستم و به موكت پناه بردم

حجت الاسلام والمسلمين سيد احمد خميني )ره)



يك روز سه چهار نفر با يك ماشين آمدند و گفتند: حاج آقا! خودت را آماده كن كه مهمان عزيزي داري! از آنان پرسيدم: چه كسي قرار است بيايد؟ پاسخ شنيدم: رهبر معظم انقلاب. وقتي آقا وارد منزل شدند، شوق ديدار، مرا بهت زده كرده بود. آقا مرا در آغوش كشيدند و صورتم را بوسيدند، بنده نيز دست ايشان را بوسيدم. آقا داخل اتاق شدند و روي زمين نشستند. ابتدا احوال پرسي كردند و از مشكلات سؤال نمودند سپس فرمودند: ‹‹ عكس شهدايتان را بياوريد››. عكس ها را براي حضرت آقا آوردم. ايشان تك تك عكس ها را بوسيدند و آنان را روبروي خود گذاشتند و فرمودند:‹‹ اين شهدا اگر نبودند، ماهم نبوديم. ما هر چه داريم از اين شهدا داريم ››. حدود نيم ساعت در محضر آقا بوديم، وقتي خواستند تشريف ببرند رو به من كردند و فرمودند: ‹‹اجازه مي خواهيم برويم››. من گفتم: آقا! اجازه ما هم دست شماست. ناگهان متوجه شدم كه از ايشان پذيرايي نكرده ايم! ديدار ايشان آنقدر ما را شوكه كرده بود كه يادمان رفته بود، آقا مهمان ما هستند. با خجالت از ايشان عذرخواهي كردم، اما ايشان پس از لبخندي زيبا فرمودند: ‹‹ چه اشكالي دارد؟



آقاي مجيد شجاعي پور(پدر سه شهيد)



در يكي از سفرهاي مقام معظم رهبري به استان مازندران ، آقا وارد منطقه محرومي به نام :

<< ارس ما خوست << شدند. معظم له وقتي براي بازديد به مدرسه اي وارد مي شوند، مشاهده مي كنند كه تمام ميز و صند لي ها نو است آقا احتمال مي دهند اين كارها تشريفاتي است و براي ورود معظم له اين كارها انجام گرفته است. مقام معظم رهبري با تيزبيني و ذكاوتي كه دارند از بچه ها سؤال كردند كه به من بگوييد اين ميز و صند لي ها را چه زماني براي شما آورده اند. يكي از بچه هاي كلاس جواب داد: آقا همين ديروز اين ها را آورده اند. آقا نگاه عتاب آلودي به آن مسؤول انداختند و فرمودند: ضرورت ندارد به خاطر مسؤوليني كه خودشان نسبت به مشكلات واقفند، بخواهيد صحنه سازي كنيد



يكي از دوستان مي گفت: يك روز كه مقام معظم رهبري به كوه هاي اطراف تهران رفته بودند با دختر و پسري دانشجو، بر خورد مي كنند كه به لحاظ ظاهري وضع مناسبي نداشتند و تصور مي كردند كه آقا دستور دستگيري آنها را خواهد داد، ولي بر خلاف تصورآن دو، مقام معظم رهبري با آن ها احوال پرسي كردند و از شغل و فاميل بودن آن ها سؤال كردند، پسر وقتي با خلق زيباي آقا مواجه شد، واقعيت را گفت كه ما دوست هستيم،

آقا ابتدا درباره ورزش و مزاياي آن با آن دو صحبت كردند و بعد هم فرمودند: بد نيست صيغه محرميتي در ميان شما بر قرار شود و شما با هم ازدواج كنيد و به آن ها پيشنهاد دادند كه اگر مايل بوديد در فلان تاريخ بياييد، من آمادگي دارم كه شخصأ عقد شما را بخوانم. آن دو خداحافظي كردند و طبق قرار همراه خانواده خود، محضر آقا رسيدند.

آقا عقد آن ها را جاري كردند و با بر خورد كريمانه مقام عظيم الشأن ولايت، اين دو جوان تغيير مسير دادن




يك روز مهمان مقام معظم رهبري بودم. فرزند ايشان آقا مصطفي نيز نشسته بود كه سفره گسترده شد،آيت الله خامنه اي به وي نگاهي كرد و فرمود: شما به منزل برويد. من خدمت ايشان عرض كردم: اجازه بفرماييد آقازاده هم باشند، من از وي درخواست كرده ام كه باهم باشيم.

آقا فرمودند: اين غذا از بيت المال است، شما هم مهمان بيت المال هستيد. براي بچه ها جايز نيست كه بر سر اين سفره بنشينند. ايشان به منزل بروند و از غذاي خانه ميل كنند. من در آن لحظه فهميدم كه خداوند چرا اين همه عزت به حضرت آقا عطا فرموده است.

حضرت آيت الله جوادي آملي



در ليبي، خيمه اي بر پا كرده بودند كه ارتفاع در ورودي آن خيمه كوتاه بود و به ناچار هركس مي خواست وارد بشود، بايد خم مي شد. از طرفي داخل خيمه، روبروي در، عكس قذاّفي بود، يعني هر كس وارد ميشد ناخواسته در مقابل عكس قذّافي سر خم مي كرد. حضرت آيت الله خامنه اي وقتی ميخواستند وارد خيمه شوند، به قهقرا (پشت) وارد مي شوند تا در مقابل عكس قذّافي سر خم نكنند.




يك وقت بدون اطلاع وارد محله اي براي ديدن خانواده شهيدي شديم، ديديم محله پر از جمعيت است و براي ورود مقام معظم رهبري، گاو و گوسفند آماده كرده اند. آقا با ديدن صحنه ناراحت شدند و فرمودند: مگر من نگفتم مزاحم مردم نشويد و ديدار من بدون اطلاع قبلي باشد. ما عرض كرديم: آقا، از دفتر اطلاع نداده اند. بالاخره آقا وارد منزل پدر شهيد شدند و فرمودند: بگو ببينم چه كسي آمدن مرا به شما اطلاع داده است، آيا از دفتر اطلاع داده اند؟

پدر شهيد عرض كرد: نه آقا، من ديشب حاج آقا روح الله را در خواب ديدم. پسرم علي رضا نيز در كنار امام ( ره) نشسته بود. امام (ره) رو به من كردند و فرمودند: فلاني، فردا شب مهمان عزيزي داري، از مهمانت پذيرايي كن. گفتم: مهمان من كيست؟ فرمودند: رهبر مهمان شماست، با تعجب گفتم رهبر مي خواهد به خانه ما بيايد؟! پسرم گفت : بله بابا، رهبر مي خواهد به خانه ما بيايد از ايشان پذيرايي كنيد.



دختر 17 ساله اي از تهران، بنام ) زينب - ن) نامه اي به مقام معظّم رهبري مي نويسد و در آن مي آورد: روز قدس، - در ميان خطبه هاي شما - مردی بلند شد، مثل اين كه نامه اي داشت، ولي شما چقدر تلخ او را در انظار هزاران نفر شكستيد.

مقام معظّم رهبري براي روشن شدن ذهن آن نوجوان، چنين مي نويسد:

دختر عزيزم ! از تذكر شما خرسند و متشكرم و اميدوارم خداوند همه ما را ببخشد و از خطاهاي كوچك و بزرگ ما ـ كه كم هم نيستند ـ در گذرد.

من در باب آنچه شما ياد آوري كرده ايد، هيچ دفاعي نمي كنم. گاهي گوينده از تلخي لحن خود به قدرشنونده آگاه نمي شود، در اين موارد همه بايد از خداوند متعال بخواهند كه گوينده را متوجه و اصلاح كند و اگر ممكن شود به او تذكّر دهند . توفيق شما را از خداوند متعال مسئلت مي نمايم .




روزي در حسينيه جماران منبر رفتم و خاطراتي از زندگي مقام معظم رهبري بيان كردم. بعد از سخنراني، شخصي كه خود را پزشك معرفي مي كرد به من مراجعه كرد و گفت: اجازه بدهيد من هم يك خاطره براي شما بگويم: روزي در مطب بيمارستان نشسته بودم، بيماران را ويزيت مي كردم كه خانم بسيار محجبه اي به همراه فرزندش به عنوان بيمار به من مراجعه كردند. پس از معاينه، قيافه فرزند مرا به فكر فرو برد، چون به مقام معظم رهبري شباهت فراواني داشت.

از مادر آن نوجوان سؤال كردم كه آيا شما با آيت الله خامنه اي نسبتي داريد؟ گفت: بله، من همسر ايشان هستم. تعجب وجودم را فراگرفت، به خانم مقام معظم رهبري عرض كردم: مگر شما پزشك خصوصي نداريد؟

ايشان گفتند : خير، آقا چنين كاري را اجازه نمي دهند و مي گويند شما بايد مانند ساير مردم، به بيمارستان مراجعه كنيد . زماني كه رفتند. من ديگر نتوانستم به كارم ادامه بدهم. سرم را روي ميز گذاشتم و بسيار گريه كردم. من اين خاطره را از زبان آن پزشك شنيدم. تمام مشخصات وي را به ياد دارم، اما با اين حال از عالم بزگواري هم پرسيدم، ايشان نيز موضوع را تأييد فرمودند.



سال 1372، برادر اين جانب در يكي از ميادين شهر يزد، منكري را مشاهده مي كند و مرتكبين خلاف را نهي از منكر مي كند. جوانان خلافكار به شدت او را كتك مي زنند. ايشان راهي بيمارستان مي شود و ضاربين هم فرار مي كنند. مسئولين شهر نيز هيچگونه واكنشي نشان نمي دهند، شايد دو روز از اين قضيه مي گذشت كه يك دفعه عده اي از مسئولين براي ملاقات به بيمارستان آمدند و همه همت خود را صرف پيدا كردن ضاربين كردند. بعد ها متوجه شديم، جريان كتك خوردن برادرم در روزنامه جمهوري اسلامي درج شده بود و مقام معظم رهبري هنگام مطالعه روزنامه ها به اين خبر كه مي رسند، دور آن خط مي كشند و از مسئولين مي خواهند كه سريع پيگيري شود. در نتيجه ضاربين دستگير مي شوند و اين اقدام زمينه ساز يك راهپيمايي در حمايت از ارزش هاي اسلامي در شهر يزد مي شود



خانم بي نظير بوتو كه خدمت مقام عظيم الشأن ولايت آمده بود، ما نسبت به حجاب ايشان ايراد گرفتيم وحتي چادري برايشان پيدا كرديم و ايشان چادر به سر خدمت آقا رسيد. آقا از همان اول در مقام نصيحت بر آمدند و فرمودند: دخترم، تو فرزند اسلام هستي، تو فرزند اميرالمؤمنيني، تو فرزند اهل بيتي، تو فرزند قرآني، تو مسلماني، تو شيعه هستي. همين طور آقا ادامه دادند كه خانم بي نظير بوتو شروع به گريه و زاري كرد و در حالي كه گريه مي كرد، مي گفت: يك خواهش دارم و آن اين كه روز قيامت مرا شفاعت كنيد

.آقا بلافاصله فرمودند: شفاعت مخصوص محمد و آل محمد(ص( است. بهترين شفاعت در اين دنيا اين است كه شما مشي و مرامتان را با اهل بيت هماهنگ كنيد. از زي) شعار و عقیده ( خودتان كه مسلمانيد، دست بر نداريد و از لباس دين خارج نشويد.




وقتي در ايرانشهر سيل آمد، خانه هاي بسياري از مردم خراب شد. ما از طريق كرمان براي كمك رساني به ايرانشهر رفتيم. وقتي به آن جا رسيديم پرسيديم: مسئوليت كارها را چه كسي به عهده دارد؟ گفتند: آن سيدي كه داخل سيل است. نزديكتر رفتم، سيد رشيدي (آيت الله خامنه اي ) را ديدم كه يك كيسه آرد به دوش گرفته، پاچه هاي شلوارش را بالا زده است تا آب نگيرد و به كساني كه دچار سيل شده اند كمك مي كند . پس از سلام و احوال پرسي، به او گفتم:چه چيز نياز است؟ فرمودند: همه چيز نياز است، ولي الآن كمك هاي نقدي بهتر است. سريع به رفسنجان آمديم و در مساجد پول جمع كرده، به ايرانشهر برگشته و خدمت حضرت آيت الله خامنه اي رسيديم. ايشان فرمودند: الآن وقت خوبي است، آقايان همه جمع هستند، خوب است ببينيم با اين پول چه كار كنيم تا بيشترين استفاده را براي سيل زده ها داشته باشد. هر كس پيشنهادي داد، در پايان ايشان فرمودند: به نظر مي رسد براي هريك از خانواده هاي سيل زده يك گوسفند پاكستاني كه شير فراوان مي دهد و زاد و ولدش زياد است بخريم تا بتوانند از پوست، گوشت، شير و زاد و ولدشان استفاده كنند. اين كار ارزشمندي بود كه آن موقع براي سيل زده ها انجام شد...





جنگ خرمشهر


نزديک به چهل روز در خرمشهر مقاومت کرديم تا نگذاريم شهر به اشغال عراقي ها درآيد. در اين مدت ، مقام معظم رهبري با شجاعتي کم نظير ، به مواضع دشمن بعثي يورش مي برد ، آرايش تانک هاي آنان را به هم مي زد و مانع پيش روي عراقي ها مي شد.


معظم له گاه در گروه هاي 3 و 5 نفره ، تا اعماق نيروهاي دشمن پيش مي رفتند و با شناسايي دقيق منطقه عملياتي ، اطلاعات نابي را به دست مي آوردند ، تا هنگام ملاقات با امام خميني(ره) ، بهترين و جديدترين اطلاعات را به ايشان بدهند.





روي تخت سربازي


در اوايل جنگ ، مشکلي درباره جبهه ها پيش آمد که مي بايست آن را با مسئولان رده بالاي نظام در ميان بگذارم.


تصميم گرفتم آن مشکل را به بني صدر که در آن زمان رئيس جمهور بود ، منتقل کنم. به محل استقرار او در جبهه رفتم و با تشکيلاتي روبه رو شدم که انتظارش را نداشتم ، با مانع پشت مانع! از اين اتاق به آن اتاق! آن قدر اذيتم کردند که از کار خود پشيمان گشتم و موفق به ديدار بني صدر هم نشدم.


تصميم گرفتم مشکل را با آيه الله خامنه اي در ميان بگذارم. به محل حضور ايشان رفتم. ديدم معظم له در اتاقي معمولي ، رو تخت سربازي نشسته اند! خيلي راحت ، ايشان را ملاقات کردم و مسايلم را به اطلاع آقا رساندم.


شهيد حجه الاسلام و المسلمين عباس شيرازي




سماور برقي و مصلحت!


روزي ايت الله خامنه اي در دوران رياست جمهوري به من فرمودند: فلاني! سماوري براي ما تهيه کن. من نيز در پي اين درخواست ، به بازار تهران رفتم و با زحمت ، سماوري برقي به قيمت تعاوني براي ايشان خريداري کردم.


روز بعد ، مقام معظم رهبري به من فرمودند: سماور را پس بدهيد!


خدمت ايشان عرض کردم: آقا! من خيلي تلاش کردم تا اين سماور برقي را به نرخ تعاوني پيدا کردم.


معظم له فرمودند: برويد سماور نفتي پيدا کنيد! مصلحت نيست در اين شرايط جنگي که برق جنبه حياتي دارد ، ما سماور برقي داشته باشيم.


آقاي رجب زاده



کوپن قند و شکر


در زمان رياست جمهوري آيه الله خامنه اي ، روزي همسر ايشان به منزل ما آمدند و به من گفتند: کوپن قند و شکر ما تمام شده است ، اگر شما قند و شکر داريد ، مقداري به ما قرض بدهيد!


خانم زهرا رهنورد


دشمن قوي تر است!


روزي به مقام معظم رهبري عرض کردم: ارتش اين همه پادگان دارد. به آنان بنويسيد که يکي از پادگان هاي خود را براي کارهاي قرآني و نماز ، در اختيار ستاد اقامه نماز بگذارند.


آقا جمله اي فرمود که براي همه ما درس است. ايشان گفتند: ارتش نبايد تصور کند که با زور مي شود چيزي از او گرفت. اگر دوست قوي باشد ، دشمن قوي تر است!


اين نکته ، نشان از درايت مقام معظم رهبري دارد. خيلي مهم است که انسان در هر کاري ، به همه جوانب آن توجه کند. آيه الله خامنه اي اين ويژگي را دارند. گاه در يک برخورد ، درس بزرگي را به عده اي يا سازماني مي دهند.


حجه الاسلام و المسلمين محسن قرائتي




آشنايي با علوم مختلف


روزي که مقام معظم رهبري در منزل آيت الله حسن زاده آملي حضور ÷يدا کردند ، ايت الله حسن زاده در مقابل آقا دو زانو نشسته بودند و مکرراً مي گفتند:


آقاي من! مولاي من! سرور من!


آيت الله حسن زاده ، اسطرلابي را آوردند و درباره آن مطالبي را بيان کردند ، مقام معظم رهبري نيز گاهي مطالبي را مي فرمودند و آيت الله حسن زاده قبول مي کردند. ما به دليل نا آشنايي به علم اسطرلاب ، متوجه نمي شديم.


از اينجا معلوم بود که آقا به علوم غرريبه نيز آشنا هستند.


حجه الاسلام و المسلمين موسوي کاشاني




مهارت در کتاب شناسي


مقام معظم رهبري زماني که از کتابخانه فيضيه بازديد مي کردند ، به هر قسمتي که مي رسيدند ، مي ايستادند ، بعضي از کتاب ها را به دست مي گرفتند ، مطالعه مي کردند و در خصوص آنها توضيحاتي مي دادند که براي ما خيلي جالب بود.


ايشان طوري درباره کتاب ها و علم کتاب شناسي سخن مي گفتند که براي من بسيار تازگي داشت.


وقتي درباره کتاب هاي خطي اظهار نظر مي کردند ، آيت الله استادي که خود متخصص کتب خطي هستند ، بسيار متعجب شده بودند.





مديريت بحران


مقام معظم رهبري درباره سفيراني که به خاطر دادگاه ميکونوس ، کشور ايران را ترک کرده بودند ، با قاطعيت فرمودند: لازم نيست سفيراني که رفته اند ، به ايران برگردند و اگر قرار است برگردند ، سفير آلمان حق ندارد برگردد تا زماني که ما بگوييم.


مدتي گذشت ، آنها ديدند ايران نسبت به سفيران کشورهاي اروپايي اعتنايي نمي کند و فشارهاي آنها تأثيري ندارد ، بالاخره مجبور شدند شبانه تمام سفيرانشان را به ايران برگردانند تا ورودشان به ايران از ديد خبرنگاران و رسانه ها مخفي بماند ، زيرا برايشان خيلي ذلت آفرين بود که يک کشور جهان سومي که زماني مستعمره آنها بوده است ، اينگونه برخورد کند.


در جريان جنگ کويت و عراق ، عده اي گفتند: ايران بايد به عراق کمک کند ، چون عراق در واقع با امريکا مي جنگد.


آقا فرمودند: نه! اين يک دام است و نبايد از دولت عراق حمايت کنيم و بعداً ديديم که دقيقاً اين يک دام بود و با موضع گيري هوشيارانه مقام معظم رهبري ، تنها کشوري که به سلامت از اين مقطع عبور کرد ، کشور ايران بود.


کشورهاي عربي مجموعاً 53 ميليارد دلار به امريکا دادند که اين يک ضرر اقتصادي کلان بود ، ولي تنها کشوري که از جنگ سالم عبور کرد و يک ريال هم خسارت نداد ، کشور ايران بود.



و هم چنین ادامه دارد ...



--~--~---------~--~----~------------~-------~--~----~
گروه احمدی نژادیون دانشگاه صنعتی امیرکبیر
-~----------~----~----~----~------~----~------~--~---



check out the rest of the Windows Live™. More than mail–Windows Live™ goes way beyond your inbox. More than messages




__._,_.___
������ ���� �� ���� ���� � ��� � ��� �������:
����� ���� �� ��� ���� ���� ������ ������ , � ������ ������� , � ������ ������� , � ������ ��� ����� ����� , ���� ����� ������� , � ��� ����� ������� ,����� ���� , � ������ ������� , �� ��� ��� �� ��� ��� �� ����� �� ��� ��� ����� , ((1)) .
������ ��� ����� ���� �� ���� � �с��� ����� , �� ����� ����� ����� ��ѐ ����� , �� �� ������� ����, ������� ����� , ����� �� ����� ����� ���� ������ ����� , ����� ����� ���ܐ��� �� ��� �� �� ����� ����� ����, � ��� �������� ���, ������ ���� �� ����� �� �� ��� �����, ����� ������ � �� ����� �� ����� �� ����� �� ������ ��� ���� �� ��� ���� , ����� ����ϐ��� ����� ���� ��� .

http://groups.yahoo.com/group/Ali_valiyollah

�� ��������� ������������ ��� (�) ����� ��ʐ��� ���.�� ��� ��ѐ����� ���� �� ��� ������� � ����� � ���� � ������ ������� ����� � ����� ���� �� ���� ��� ���� ����� ����� �� ������ ����� �� �� ���� ��� ����� . �� ���� �� ���� ���� ��� �������� ��� �� ����� ����� ��� �������
     ������ ���
��������� ��� ��� ���� � �����
.

__,_._,___

No comments:

Post a Comment

Blog Archive